پایگاه شعرمذهبی به شمادوست گرامی خوش آمدمی گوید اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً - دوست گرامي شما مي توانيد اشعارخويش رابه وب سايت ماارسال تانمايش داده شود- شما مي توانيد جهت استفاده از اشعار شاعرومداح اهل بيت برادرحاج مهدي جهان ميهن باسبک جديد به لينک واقع در موضوعات سايت وياوب سايت شخصي ايشان مراجعه نماييد www.zeynabiuon@mailsara.comیاwww.zeynabiuon@mihanmail.irارسال فرمائید




   


   
موضوعات مطالب
صفحه اطلاع رسانی پایگاه بیت الائمه(ع)
اشعارشاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان (میهن)
متن اشعار اربعین حسینی
عکس های تاریخی وقدیمی مشهد(حرم امام رضا(ع))
شهادت امام حسن عسکری (ع)
متن اشعارولادت پیامبر(ص) وامام صادق(ع)
متن اشعار حضرت عباس (ع)
متن اشعار سینه زنی امام حسین (ع)
متن اشعارامام زمان (عج)
متن اشعارحضرت علی (ع)
متن اشعار رسوا.. (ص)
متن اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)
متن اشعار شهادت حضرت زهرا(س)
متن اشعار شهادت امام باقر(ع)
متن اشعار شهادت امام سجاد(ع)
متن اشعارولادت امام حسن عسکری (ع)
متن اشعاروفات حضرت معصومه (ص)
تصاویروعکس های مداحان اهل بیت (ع)
متن اشعارمحرم
متن اشعارامام رضا(ع)
متن اشعارمناجات باخدا
متن اشعار حضرت علی اصغر(ع)
متن اشعارحضرت علی اکبر(ع)
متن اشعارحضرت رقیه (س)
متن اشعار مسلم بن عقیل (ع)
متن اشعاردرباره کربلا
متن اشعار دهه فاطمیه
مباحث حقوقی(برای دانشجویان رشته های حقوق )
متن اشعار درمدح امام زمان(عج)
متن اشعاردرباره عیدنوروزوبهار
متن اشعارسیزده بدر
صفحه برچسب های وبلاک
احادیث حضرت زهرا(س)
اشعاروفات حضرت ام البنین (س)
متن اشعارولادت حضرت زهرا(س)
متن پیامک روز زن -همسر
متن اشعارولادت امام محمدباقر(ع)
متن اشعارماه رجب
متن اشعارولادت امام جواد(ع)
متن اشعارولادت حضرت علی(ع)
صفحه سیاسی
متن اشعاروفات حضرت زینب(س)
متن اشعارعیدمبعث
متن اشعارولادت امام حسین (ع)
متن اشعارولادت حضرت عباس(ع)
متن اشعارولادت امام سجاد(ع)
متن شعردرباره کاظمین
متن شعردرباره نجف
متن شعر درباره سامرا
متن شعردرباره کربلا
متن شعردرباره مدینه
اشعارولادت امام زمان (عج)
متن اشعارصلواتی
متن اشعارولادت حضرت رقیه(س)
متن اشعارماه مبارک رمضان
روزنامه ها وخبرنامه های کشوری
صفحه تبلیغات وخریدوفروش رایگان اجناس شما(اقتصادی)
متن اشعاروفات حضرت خدیجه (س)
متن اشعارولادت امام حسن مجتبی(ع)
متن اشعارشبهای قدر(لیله القدر)
مطالب متفرقه وب سایت
متن اشعارعیدسعیدفطر
تصاویر متحرک
تصاویر متحرک
اشعارسالروز تخریب بقیع
متن اشعارمراسم عروسی- دامادی
اشعارشهادت امام صادق(ع)
متن اشعاردهه کرامت
متن اشعارولادت حضرت معصومه
اشعارولادت امام رضا(ع)
متن اشعاراستقبال از محرم
متن اشعارشب اول محم
متن اشعارشب دوم محرم
متن اشعارشب سوم محرم
متن اشعارشب چهارم محرم
متن اشعارشب پنجم محرم
متن اشعارشب ششم محرم
متن اشعارشب هفتم محرم
متن اشعارشب هشتم محرم
متن اشعارشب نهم محرم
متن اشعارشب دهم محرم (عاشورا)
اشعارحرکت کاروان کربلا
تحقیق آماده (دانشگاه .دبیرستان.دبستان.راهنمایی)
متن اشعارشهادت امام جواد(ع)
متن اشعارسالروز ازدواج حضرت علی(ع) وحضرت زهرا(س)
متن اشعارحربن ریاحی
شگفتی های قرآن
متن اشعارروز عرفه
لینک مستقیم به مطالب وب سایت های دوستان
کتابخانه الکترونیکی
دانلود نوحه (صوتی وتصویری)
استخاره
متن اشعارعیدغدیرخم
فایل های اشعارمذهبی (به صورت word)
متن اشعاررحلت پیامبر(ص)
فروشگاه بیت الائمه(س)
نويسندگان وب سایت
آمار و امكانات
»تعداد بازديد امروز:

طراح قالب

Template By:

درباره وبگاه

وب سایت پایگاه شعربیت الائمه (ع)باترویج اشعارمذهبی ونوحه وسینه زنی و... طراحی گردیده که به یاری خداونظرات شمادوستان کارخویش راادامه ودرزمینه ائمه اطهار(ع)گام برمی دارد.
لينك دوستان
»

»

»

»

»

»

»

»

فروشگاه تجارت حلال
فروشگاه هایپرثنا
سایت آپلود2
غریب مادر (شعر آیینی)
سایت هیئت های خراسان رضوی (لیست هیئت ها)
ساخت اسلایدمتحرک
وب سایت تکدید(شعر)
وب سایت شعر(مجتبی دسترنج)
وب سایت یاس کبود
معاونت حقوقی مجلس( کتابخانه)
دانلودنوحه
پایگاه تخصصی اهل بیت
ديوان شعر اهل بيت ع
وب باشگاه شعرآئینی
وب سایت توصیه های اخلاقی و..
وب سایت یامرتضی علی (ع)
وب سایت شوریده (دانلودنوحه)
در گذرگاه زمان
عطش روضه
وب سایت تقاطع
وب سایت زندگینامه مشاهیرواشخاص معروف و..
وب سایت اسلامیه
وب سایت بینات
علوم غریبه و...
شگفتی های قرآنی
وب سایت حکایات وحکمت
وبلاگهای منتخب درمیهن بلاگ
وبلاک هیئت محبان الزینب(س) جاده سیمان
سامانه ارسال پیام رایگان(پرند)
سامانه ارسال پیام رایگان(گیل پیامک)
سامانه ارسال پیام رایگان(پارسه)
سامانه ارسال پیام رایگان2
سامانه ارسال پیام رایگان
وب سایت های ارئه دهنده بنررایگان
ساخت بنر رایگان
سایت بعثه مقام معظم رهبری خراسان
سایت دانشگاه علمی کاربردی شهرداریهای خراسان
پایگاه مداح اهل بیت علیمی
پایگاه شخصی حاج مهدی اکبری
پایگاه شخصی حاج محمودکریمی
مرکز تنظیم آثارآیت ا... بهجت
سایت آیت ا... حکیم
سایت آیت ا... مدرسی
سایت بنیاداسلامی آیت ا... خویی
سایت آیت ا... وحیدخراسانی
سایت آیت ا...میرزاجوادتبریزی
مجمع احیای غدیر شهرستان ساری
پایگاه تخصصی اشعار اهل بیت
سازمان بسیج مداحان همدان
هئیت محبان الزهرا(س)بسیج بیشه سر
هیئت رزمندگان اسلام
پایگاه سادات
بانک اطلاعات شهرمشهد مقدش
هیأت مذهبی باب الحسین(علیه السلام)مشهد
هیئت حیدر کرار - مشهد مقدس
هیئت متحده غمزدگان حضرت رقیه (س) مشهد
پایگاه اطلاع رسانی جلسات هیئت های مذهبی
هیئت مکتب الحسین(ع) اصفهان
سایت هیئت محبان الرضا(ع)
سایت محمل (اشعارمذهبی)
وب سایت شخصی شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان میهن
مداحی وشعر
مشق هیئت (اشعارمذهبی )
وب سایت صلوات آنلاین
هیئت قمربنی هاشم
مسکین باخرزی
وب سایت عمیت عین لاتراک
هیئت کف العباس (ع)رودسر
پایگاه تخصص مدح
ازدحام گودال (شعر)
فریادالعطش (شعر)
وبلاک شعرشاعر(شعر)
وبلاک سهیل عرب(قاسم بن الحسن(ع))
وبلاک غمخانه رباب (س)
لیست کامل سایت های خبری ، روزنامه ها و خبرگزاری های فارسی
پایگاه های اطلاع رسانی و روزنامه های کشور
فهرست روزنامه های ايران
وبلاک باب الحرم جدید(شعر)
وبلاک کربلا
شعر
وبلاگ رضیع الحسین(ع)
اوج پرواز
مداحین اشعار
وبلاگ اشعار کامل شاعران
سایت هیئت محبان الرضا(ع)
سایت سادات
رئوف اهل بیت (شعر)
هیئت انصارالرضاع(مشهد)
هئیت جنت العباس اصفهان
وبلاک خادمین حسین بن علی آبدانان
سایت هیئت های تهران
سایت حسینیه (نوحه )شعر
سایت باب الحرم (جدید)
بزم اشک (شعرمداحی)
سایت فاطمه(س)
سایت قائمیه اصفهان(دانلودنرم افزار)
بانک اشعارمذهبی2
مادحین (اشعارمذهبی)
دینی(اشعار)
اشعار(یاحسین)
سایت اشعارمذهبی
سایت مداحی (متن اشعارمذهبی)
خیمه دلسوختگان
سایت حرم شاه
بانک اشعارمذهبی
2- پخش زنده از حرم های ائمه (ع)
1- پخش زنده از حرم های ائمه (ع)
پخش زنده حرم حضرت عباس(ع)
پخش زنده حرم امام رضا (ع)
پخش زنده ومستقیم حرم امام حسین (ع)
سایت امام 8
سایت معراج
سایت باب الحرم
بعثه مقام معظم رهبری (خراسان رضوی)
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

آرشيو مطالب
پيوند هاي روزانه
» متن روضه شب چهارم محرم_طفلان حضرت زینب سلام الله علیها -حسن خلج


                

حسین برات یه دنیا غمآوردم

گلام رو با خودمآوردم

ببخش كه هدیه كمآوردم

حسین

بخدا،امشب نیازبه روضهخون نداری،من فقط بهانه میخوام دستت بدم.

حسین ستاره ی عرشبرینم

بشنو صدای آتشینم

تو دست رد نزن بهسینه ام

حسین

بارون رحمت من

به خواهرت نزول كن

داداش به جون مادر

بچه هامو قبول كن

بنا به بعضی ازاقوال،دوتا عون و دوتا محمد كربلا بوده،یه عون و محمد برادرهای عبدالله جعفربودند،سنین اونها بالای بیست سال بوده،بنا بر بعضی از اقوال عون و محمد آقازادههای بی بی زینب سلام الله علیها،سنشون كم بوده،زیر پانزده سال،بعضی روایات دارهخانوم،اینها رو تو خیمه لباس نو به تنشون كرد،چشماشون رو سرمه كشید،به موهاشونشانه زد،به بدن هاشون عطر كشید،فرمود:حالا برید پهلو دایی تون،به دست و پاشبیوفتید،اجازه ی میدون بگیرید، مادر یادتون باشه،اگه دایی قبول نكرد،یادتوننره،دایی رو به چادر مادرم قسم بدید،

حسین برات یه دنیا غمآوردم

گلام رو با خودمآوردم

ببخش كه هدیه كمآوردم

حسین ستاره ی عرشبرینم

بشنو صدای آتشینم

تو دست رد نزن بهسینه ام

نقل اینه :خانوم زینبدستاشون رو گرفت: آوردشون جلوی خیمه آقا سید الشهداء فرمود: من تو نمیآم،شما بریداز دایی تون اجازه بگیرید من اینجا وایستادم،خود زینب بیرون ایستاده،هی میگهخدایا،نكنه من سهمی نداشته باشم،بچه ها رفتند تو و برگشتند،بی بی زینب دیدخرابند،چی شد مادر،سرشون رو انداختند پایین،گفتند:مادر دایی راضی نمیشه.راضی نمیشه!چطور؟دستبچه ها رو گرفت اومد تو خیمه ی ابی عبدالله،صدا زد،من و تو یه قرارایی با همداشتیم،چه طور وقتی نوبت اكبر میشه،فوری میگی برو،وقتی نوبت قاسم میشه،ولو سختراضی میشی،حالا كه نوبت من شده،نه تو كار میاری،باشه حسین،نمی دونید چقدر حسینگریه كرد.

نگاه به قدشون كن

ببین مرد نبردند

می خوان مثل خود من

دور سرت بگردند

اونیكه تو باید امشببا زینب بگی اینه،نشست كف خیمه:

حسین غریب مادر،حسینغریب مادر.....

حسین

بذار فدای اكبرت شن

غرق به خون برابرت شن

تا افتخار خواهرت شن

حسین

بذار نمك بریزم روزخم دلاتون

حسین

قول میدم این گل هایزیبام

اگه برن از جلو چشمام

از خیمه ام بیروننمیآم

حسین

همه ذكر و فكر زینبحسینه

غصه نخور غریبی

فدای نیم نگاهت

من و دوتا جوونم

اینجا میشیم سپاهت

می خوام دو یاس پرپر

میون گلزارت شن

 بذار بلاگردون

چشم علمدارت شن

یه زینبی میگیم،یهزینبی میشنویم،مشهوره،محال ممكن بود،زینب بخواد نمازی بخونه،نمازهای واجب و غیرواجب،حتماً قبل نماز باید میومد،یه چند دقیقه ای حسین رو تماشا میكرد،خوب كه سیرنگاه میكرد،حسین رو،بعد میرفت نماز میخوند،خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها،تازهخدا بهشون زینب رو داده،متوجه شدن ابی عبدالله از گهواره تا فاصله میگیره،زینبشروع میكنه گریه كردن،تا حسین بر میگرده،میخنده،تا حسین میره ضجه میزنه،ابیعبدالله كه كنار گهواره زینب راه میره،اگه میره چپ چشم زینب،دنبالش میره،حسین میادبه راست چشم زینب دنبالش میگرده،بی بی زهرا آمد،خدمت پیغمبر اكرم،عرضه داشت بابایا رسول الله عشق این دختر به داداشش حیرت انگیزه،عشق این خواهر به برادرش،شگفتآوره،پیغمبر شروع كرد گریه كردن،فرمود:فاطمه جان این دخترت شریك حسینه،این دخترتكربلا میره،اون روزی كه حسین كربلا میره با این خواهر،نه من هستم،نه تو هستی،نهباباش علی هست،نه برادش حسن،همه رو میكشن،این دختر و دستاشو به ریسمان ،روی شترهایبرهنه سوار،پیغمبر و فاطمه نشستند برا حسین گریه كردند،ای حسین.........صل اللهعلیك یا مولای یا مظلوم یا اباعبدالله


                         دانلود روضه1 روضه2

 

 

 



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : 1 فروردين 1387برچسب:شعرتخریب بقیع,سالروز تخریب بقیع ,اشعارتخریب بقیع ,بقیع,مدینه ,جهان میهن,زینبیونشعر,پایگاه شعربیت الائمه,بیت الائمه ,بیت الائمه مشهد,دانلودشعر,دانلودنوحه,سینه زنی ,اشعارمذهبی,اشعارمداحان کشوری,جهان میهن,مدح,اشعارشور,اشعارشاعران ,اشعارمداحان,بیت الائمه,دانلودنوحه تصویری,دانلودنوحه صوتی,شعر,اشعارمداحی,شعر,پایگاه شعربیت الائمه,بیت الائمه ,بیت الائمه مشهد,دانلودشعر,دانلودنوحه,سینه زنی ,اشعارمذهبی,اشعارمداحان کشوری,جهان میهن,مدح,اشعارشور,اشعارشاعران ,اشعارمداحان,بیت الائمه,دانلودنوحه تصویری,دانلودنوحه صوتی,شعر,اشعارمداحی,شعر,پایگاه شعربیت الائمه,بیت الائمه ,بیت الائمه مشهد,دانلودشعر,دانلودنوحه,سینه زنی ,اشعارمذهبی,اشعارمداحان کشوری,جهان میهن,مدح,اشعارشور,اشعارشاعران ,اشعارمداحان,بیت الائمه,دانلودنوحه تصویری,دانلودنوحه صوتی,شعر,اشعارمداحی,شعر,پایگاه شعربیت الائمه,بیت الائمه ,بیت الائمه مشهد,دانلودشعر,دانلودنوحه,سینه زنی ,اشعارمذهبی,اشعارمداحان کشوری,جهان میهن,مدح,اشعارشور,اشعارشاعران ,اشعارمداحان,بیت الائمه,دانلودنوحه تصویری,دانلودنوحه صوتی,شعر,اشعارمداحی,شعر,پایگاه شعربیت الائمه,بیت الائمه ,بیت الائمه مشهد,دانلودشعر,دانلودنوحه,سینه زنی ,اشعارمذهبی,اشعارمداحان کشوری,جهان میهن,مدح,اشعارشور,اشعارشاعران ,اشعارمداحان,بیت الائمه,دانلودنوحه تصویری,دانلودنوحه صوتی,شعر,اشعارمداحی,,شعرتخریب بقیع,سالروز تخریب بقیع ,اشعارتخریب بقیع ,بقیع,مدینه ,شعرتخریب بقیع, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» متن روضه شب چهارم محرم_طفلان حضرت زینب سلام الله علیها -حسن خلج


                

حسین برات یه دنیا غمآوردم

گلام رو با خودمآوردم

ببخش كه هدیه كمآوردم

حسین

بخدا،امشب نیازبه روضهخون نداری،من فقط بهانه میخوام دستت بدم.

حسین ستاره ی عرشبرینم

بشنو صدای آتشینم

تو دست رد نزن بهسینه ام

حسین

بارون رحمت من

به خواهرت نزول كن

داداش به جون مادر

بچه هامو قبول كن

بنا به بعضی ازاقوال،دوتا عون و دوتا محمد كربلا بوده،یه عون و محمد برادرهای عبدالله جعفربودند،سنین اونها بالای بیست سال بوده،بنا بر بعضی از اقوال عون و محمد آقازادههای بی بی زینب سلام الله علیها،سنشون كم بوده،زیر پانزده سال،بعضی روایات دارهخانوم،اینها رو تو خیمه لباس نو به تنشون كرد،چشماشون رو سرمه كشید،به موهاشونشانه زد،به بدن هاشون عطر كشید،فرمود:حالا برید پهلو دایی تون،به دست و پاشبیوفتید،اجازه ی میدون بگیرید، مادر یادتون باشه،اگه دایی قبول نكرد،یادتوننره،دایی رو به چادر مادرم قسم بدید،

حسین برات یه دنیا غمآوردم

گلام رو با خودمآوردم

ببخش كه هدیه كمآوردم

حسین ستاره ی عرشبرینم

بشنو صدای آتشینم

تو دست رد نزن بهسینه ام

نقل اینه :خانوم زینبدستاشون رو گرفت: آوردشون جلوی خیمه آقا سید الشهداء فرمود: من تو نمیآم،شما بریداز دایی تون اجازه بگیرید من اینجا وایستادم،خود زینب بیرون ایستاده،هی میگهخدایا،نكنه من سهمی نداشته باشم،بچه ها رفتند تو و برگشتند،بی بی زینب دیدخرابند،چی شد مادر،سرشون رو انداختند پایین،گفتند:مادر دایی راضی نمیشه.راضی نمیشه!چطور؟دستبچه ها رو گرفت اومد تو خیمه ی ابی عبدالله،صدا زد،من و تو یه قرارایی با همداشتیم،چه طور وقتی نوبت اكبر میشه،فوری میگی برو،وقتی نوبت قاسم میشه،ولو سختراضی میشی،حالا كه نوبت من شده،نه تو كار میاری،باشه حسین،نمی دونید چقدر حسینگریه كرد.

نگاه به قدشون كن

ببین مرد نبردند

می خوان مثل خود من

دور سرت بگردند

اونیكه تو باید امشببا زینب بگی اینه،نشست كف خیمه:

حسین غریب مادر،حسینغریب مادر.....

حسین

بذار فدای اكبرت شن

غرق به خون برابرت شن

تا افتخار خواهرت شن

حسین

بذار نمك بریزم روزخم دلاتون

حسین

قول میدم این گل هایزیبام

اگه برن از جلو چشمام

از خیمه ام بیروننمیآم

حسین

همه ذكر و فكر زینبحسینه

غصه نخور غریبی

فدای نیم نگاهت

من و دوتا جوونم

اینجا میشیم سپاهت

می خوام دو یاس پرپر

میون گلزارت شن

 بذار بلاگردون

چشم علمدارت شن

یه زینبی میگیم،یهزینبی میشنویم،مشهوره،محال ممكن بود،زینب بخواد نمازی بخونه،نمازهای واجب و غیرواجب،حتماً قبل نماز باید میومد،یه چند دقیقه ای حسین رو تماشا میكرد،خوب كه سیرنگاه میكرد،حسین رو،بعد میرفت نماز میخوند،خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها،تازهخدا بهشون زینب رو داده،متوجه شدن ابی عبدالله از گهواره تا فاصله میگیره،زینبشروع میكنه گریه كردن،تا حسین بر میگرده،میخنده،تا حسین میره ضجه میزنه،ابیعبدالله كه كنار گهواره زینب راه میره،اگه میره چپ چشم زینب،دنبالش میره،حسین میادبه راست چشم زینب دنبالش میگرده،بی بی زهرا آمد،خدمت پیغمبر اكرم،عرضه داشت بابایا رسول الله عشق این دختر به داداشش حیرت انگیزه،عشق این خواهر به برادرش،شگفتآوره،پیغمبر شروع كرد گریه كردن،فرمود:فاطمه جان این دخترت شریك حسینه،این دخترتكربلا میره،اون روزی كه حسین كربلا میره با این خواهر،نه من هستم،نه تو هستی،نهباباش علی هست،نه برادش حسن،همه رو میكشن،این دختر و دستاشو به ریسمان ،روی شترهایبرهنه سوار،پیغمبر و فاطمه نشستند برا حسین گریه كردند،ای حسین.........صل اللهعلیك یا مولای یا مظلوم یا اباعبدالله


                         دانلود روضه1 روضه2

 

 

 


» متن اشعارشب چهارم محرم(طفلان حضرت زینب(س))

مدح

اين شير بچه هاي من از نسل ِحيدرند

همزاد پاكي و كرم از خونِ جعفرند

 

در اوج خويش اگر چه به طيار ميرسند

اي رُكن ِ عشق من، به شما سجده ميبرند

 

رخصت دهيد لشكرِ طاغوت و جبت را

با ذكر يا عليمدد از پا در آورند

 

در عشق رفته اند به دائيِ ماهشان

آئينه هاي رزم علمدار ِ لشگرند

 

سوگند خورده اند كه قربانيت شوند

من مطمئنم آبرويم را نميبرند

 

شمشير بسته، مستِ كفن، تشنه ي وصال

بر جان خويش درد و بلاي تو ميخَرند

 

سهمي مرا ز داغ ِ جگر گوشه ها دهيد

اين دو اميدِ آبروي من به محشرند

 

تا زير كعبِ نيزه نيفتاده ام ز پا

بگذار تا به پاي تو از خويش بگذرند

 

دِق ميكنند معجر من جا به جا شود

حساس و غيرتي به سرانجام مادرند

 

اسباب خجلت است كريمانه كن قبول

اين دو ذبيح تحفه ي ناچيز ِ خواهرند

 

در ازدحام ِ نيزه و شمشيرها اگر

ديدي كه قطعه قطعه و در خون شناورند...

 

...دلخوش نكن به ياوري خواهرانه ام

پاها مرا ز خيمه برونم نميبرند

 

شرم ِحضوِر ِخواهر ِ خود را قبول كن

قربانيانِ اصغرِ خود را قبول كن

 

------

دید زینب چون به  دشت کربلا

گشته بی یاور حسینش از جفا

کرد بهر یاری آن ممتحن

هر دو طفل خویش را در بر کفن

بوسه زد از مهربانی رویشان

زد گلاب و شانه بر گیسویشان

آمد و آورد با افغان و آه

آن غزالان حرم را نزد شاه

گفت روزی کز مدینه با نوا

من شدم عازم به دشت کربلا

گفت عبدالله که چون دیدی ز کین

شد حسینت بی کس و یار و معین

اذن بنما حاصل آن شهریار

تا دو فرزندم کنندش جان نثار

یاری  او از دل و از جان کنند

در ره او جان خود قربان کنند

کرد اجاب این تمنا بی درنگ

دادشان رخصت پی میدان جنگ

آن غزالان از حرم بیرون شدند

سوی جلادان در آن هامون شدند

 

حسین برات یه دنیا غم آوردم

گلام رو با خودم آوردم

ببخش كه هدیه كم آوردم

حسین ستاره ی عرش برینم

بشنو صدای آتشینم

تو دست رد نزن به سینه ام

حسین

بارون رحمت من

به خواهرت نزول كن

داداش به جون مادر

بچه هامو قبول كن

نگاه به قدشون كن

ببین مرد نبردند

می خوان مثل خود من

دور سرت بگردند

بذار فدای اكبرت شن

غرق به خون برابرت شن

تا افتخار خواهرت شن

حسین

قول میدم این گل های زیبام

اگه برن از جلو چشمام

از خیمه ام بیرون نمیآم

غصه نخور غریبی

فدای نیم نگاهت

من و دوتا جوونم

اینجا میشیم سپاهت

می خوام دو یاس پرپر

میون گلزارت شن

 بذار بلاگردون

چشم علمدارت شن

                     -----------

سینه زنی سنگین

 

            ما دو مرد رهیم        یار ثار اللهیم     در رهت جان دهیم    یا بن الزهرا

 

 

اذن میدان بده      شهد جانان بده          زاده زینبیم             یا ابن  الزهرا

 

 

محرم عشق تو در منا ییم              حا جیان ره کربلاییم   یا حسین یا حسین

 

 

ما اسیر توییم       تو اسیر خدا       ای شه کربلا یا ابن الزهرا

 

 

جان زهرا قسم    تحفه خواهرت       رد مکن از وفا یا  ابن  الزهرا

 

 

تاب تنهاییت را نداریم           کربلایی شویم جان سپا ریم

 

                                 یا حسین یا حسین

 

گر چه دیر آمدیم          سر به زیر آمدیم       نزد وجه خدا یا ابن الزهرا

 

 

ما فدا یی تو عاشق اکبریم         کشته هل اتی          یا ابن الزهرا

 

 

ما غلام ابو فاضل تو             زاده زینب و حا صل تو

 

ای برادر جان شوم                                                            من بلا گردان تو

دسته گلهایم شوند                                                          جملگی قربان تو

جان زهرا رد احسانم مکن                                      ای برادر دل پریشانم مکن

                                        یا اخا یاحسین یا حسین (2)

در میان دشمنان                                                  بس که دیدم غربتت

جای دستم دسته گل                                                       آورم بر بیعتت

روز عاشورا کنم یاد غدیر                                        بهر یاری دسته گلهایم بگیر

                                    یا اخا یا حسین یاحسین (2)

جسم گلهای مرا                                                  آورید از قتلگاه

می کشد روی زمین                                                         پایشان تا خیمه گاه

من نمی آیم برون از خیمه ها                                             تا نگردی شرمسارم اخا

                                    یااخا یا حسین یا حسین (2)

-

 

دید زینب چو برادر تنهاست                                                  بهر یاری برادر برخاست

دو جگر گوشة خود را طلبید                                                به موی هر دو پسر شانه کشید

روی بر حجت داور آورد                                             هر دو را نزد برادر آورد

                                    از تو سر در ره حق باختن است

                                    سهم من سوختن و ساختن است

دو جگر گوشه من منتظرند                                                 خبر از ما سوی مادر ببرند

ای برادر تو دوای دردم                                            با چه رویی به حرم برگردم

این دو گل هست به دوران ثمرم                               هدیه بفرست به سوی پدرم

گفت ای خواهر غم پرور من                                                بس بود داغ علی اکبر من

 گفت ای نور دو چشمان من                                               ای که هستی سرو سامان من

 

 

سینیه زنی تک

 

            گلهای خواهر ، گردیده پرپر                                      شد هدیه هایی ، بهر برادر

تنها نه گلها ، بلکه فدایت                                       دارو ندار هستی خواهر

                                    مظلوم حسینم ، مظلوم حسینم

از پشت پرده ، در خیمه دیدم                                              آید ز میدان، ای پور حیدر

بر روی دستت ، چون دسته گل                               گلهای سرخم، در خون شناور

                                                مظلوم حسینم ، مظلوم حسینم

بگرفتی از چه ، سر را به پایین                                            هرگز نبینم ، شرم تو دیگر

گفتم نیایم ، از خیمه بیرون                                                تا که نباشد ، شرمنده دلبر

                                    مظلوم حسینم ، مظلوم حسینم

یا رب نگردد ، از مَحرم خود                                                 شرمنده یک تن، تا روز محشر

روزی مدینه ، با حال خجلت                                                دیدم پدر را ، در پیش مادر

                                    مظلوم حسینم ، مظلوم حسینم

آن مام خسته ، پهلو شکسته                                            این دستت  بسته ، سردار خیبر

این با طنابی ، رو سوی مسجد                                           آن پشت در بود در خون شناور

                                    مظلوم حسینم ، مظلوم حسینم

آن ضربه ها که ، دشمن بر در زد                              در کربلا هم ، گشته مکرر

اینجا دوباره گردید نیلی                                          گلهای یاس آل پیمبر

                                    مظلوم حسینم ، مظلوم حسینم

گرچه برادر ، نیلو فرانم                                           گشته فدایت ، در پیش لشکر

                                    مظلوم حسینم ، مظلوم حسینم

سینه زنی شور

 



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب: [لينك ثابت] نويسنده : روابط عمومی هیئت زینبیون (س) | تاريخ : پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> | , | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» متن اشعارشب چهارم محرم(طفلان حضرت زینب(س))

 

اشعار شب چهارم محرم  – روضه طفلان حضرت زینب(س)

 

چه وداعی چقدر جانسوز است

کربلا کرب والبکاء شده است

مادری پشت پرده ی خیمه

دست بر دامن دعا شده است

**

گریه های حرم سؤالی شد

راستی بانوی قبیله کجاست

شیرِ مردانِ زینب کبری ....

...کمی آهسته ؛پس عقیله کجاست

**

سخت از پیله خیمه دل کندید

بال پروازتان تَقَلّا کرد

نام زهرا گره گشاتان شد

قسم عشق کار خود را کرد

**

گرگهای گرسنه ی این دشت

در کمینند با خبر باشید

این خلیفه پرستهای حریص

لاله چینند با خبر باشید

**

نوه ی مرتضی شدن جُرم است

خونتان را حلال می بینند

تازه اسلام نابتان را هم

زیر تیغ سؤال میگیرند

**

شعله های نفاق این مردم

از سقیفه زبانه میگیرد

جان زهرا به فکر خود باشید

پهلو ها را نشانه می گیرند

**

خونِ دل روزی علی کردند

پشت پا می زنند این مردم

کوفه را با مدینه فرقی نیست

بی هوا میزنند این مردم

**

کوچه وا میکنند با حیله

کینه فتوای لاله کوبی داد

تجربه گفت:اولین کوچه...

....در مدینه جواب خوبی داد

**

راستی،سمت حرمله نروید

شرح این درد، مو به مو مانده

به خدا حیف چشمهای شماست

چند تیری برای او مانده

 

 

 

********************

 

اشعار شب چهارم محرم – روضه طفلان حضرت زینب(س) –

 

اینان کم از دو لاله احمر که نیستند

از یاوران خوب تو کمتر که نیستند

 

هر چند نور چشم من اما عزیز تر....

....از حنجر بریده اصغر که نیستند

 

هر چند سرو قامت آنها قیامت است

هرگز به دلربایی اکبر که نیستند

 

گیرم شهید گشته ، فدای تو می شوند

در کربلا سیاهی لشگر که نیستند

 

با آنچه مادر از سفر شام گفته بود

در پیج و تاب و حادثه ، بهتر که نسیتند

 

 

 

*****************

 

اشعار شب چهارم محرم الحرام – روضه طفلان حضرت زینب(س)

 

تا هست خدا در دل من کرب و بلا هست

از درد غمت گریه بی چون و چرا هست

 

این دشت زیارتکده ی منظر توست

بی روی تو عالم همه در آتشِ آه ست

 

این قدر نگو یار نمانده ست و غریبم

تا دختر زهرا و ابر مرد خدا هست

 

تو تیغ بده تا که به طوفان غیورم

معلوم شود زینب تو مرده و یا هست

 

از هل مِن پر سوز تو فهمیده دل من

در قافله ی نیزه سواران توجا هست

 

هر هاجر خونین جگری هدیه ای آورد

ای کعبه من حال بگو نوبت ما هست؟

 

تو ناز نفرما که بمیرند به پایت

یک گوشه ی چشمی که کفن پوش دوتا هست

 

من کار به برگشت پسرهام ندارم

خوش هستم از این که دو نفس با تو مرا هست

**

 

 

********************

 

اشعار شب چهارم محرم  – روضه طفلان حضرت زینب(س)

 

از زبان امام حسین(ع):

 

چگونه آب نگردم کنار پیکرتان

که خیره مانده به چشمم نگاه آخرتان

 

میان هلهله ی قاتلانتان تنها

نشسته ام که بگریم به جسم پرپرتان

 

چه شد که بعد رجزهایتان در این میدان

چه شد که بعد تماشای رزم محشرتان

 

ز داغ این همه دشنه به خویش می پیچید

به زیر آن همه مرکب شکسته شد پرتان

 

شکسته آمدم اینجا شکسته تر شده ام

نشسته ام من شرمنده در برابرتان

 

خدا کند که بگیرند چشم زینب را

که تیغ تیز نبیند به روی حنجرتان

 

میان قافله ی نیزه دارها فردا

خدا کند که نخندد کسی به مادرتان

 

و پیش ناقه ی او در میان شادی ها

خدا کند که نیفتد ز نیزه ها سرتان

 

 

 

*******************

 

اشعار شب چهارم محرم – روضه طفلان حضرت زینب(س) -

 

حضرت عاطفه لطف تو اگر بگذارد

 دل آیــینه ای ام قصــد تقــرب دارد

 آسمانم همه ابری است ، تماشایش کن

 «نه» نگو چون به تلنگر زدنی می بارد

 

حرفم این است که لطمه به غرورم نزنی

دست رد بر جگــر تنگ بلــورم نزنی

 

مهلتی تا که کنــار تو تلالــؤ بکنم

با دل سوخته ات بیعتی از نو بکنم

نذر کردم که به اندازه ی وسعم آقا!

همه هستی خود نذر سر تو بکنم

 

دو پســر نزد تو با چشـــم ترم آوردم

دو جگر گوشه ز جنس جگرم آوردم

 

هر دو بر گوشه ی دامان شما ملتمس اند

بر در خانه ی احساس شما ملتمس اند

در دل کوچکشان عشق شما می جوشد

تا که گردند به قربان شما ملتمس اند

 

هر دوتا شیر مرا با غم تو نوشیدند

از شب پیش برای تو کفن پوشیدند

 

حضرت آینه بگذار سرافراز شوم

در شعاع کرمت بشکُفم و باز شوم

تپش ام کند شده مرحمتی کن آقا!

تا به پایان نرســم بازهم آغاز شوم

 

این حریصان شهادت ز پی نان توأند

هر دو از روز ازل دست به دامان توأند

 

پیش از آنی که بیایند تفأّل زده اند

عطر بر پیرهن و شانه به کاکل زده اند

یک دهه فاطمیه گریه به زهرا کردند

تا که بر دامن تو چنگ توسل زده اند

 

 

 

********************

 

اشعار شب چهارم محرم  – روضه طفلان حضرت زینب(س)

 

فتوا

 

 تا صوت قرآن از لب آنها مي آيد

 كفرِ تمام نيزه ها بالا مي آيد

 

 دجال هاي كوفه درحال فرارند

 دارد سپاه زينب كبري مي آيد

 

 سدّ سپاه كفر را درهم شكستند

 تكبيرهاي حضرت سقا مي آيد

 

 انگار كه زخم فدك سر باز كرده

 ازهرطرف فرياد يا زهرا مي آيد

 

 - خون علي گويان عالم را بريزيد-

 اي دشنه ها، تازه ترين فتوا مي آيد

 

 آداب جنگ كربلا مثل مدينه است

 چون ضربه هاشان سمت پهلوها مي آيد

 

 اي نيزه داران، نيزه هاتان را مكوبيد

 روز مبادا،عصرعاشورا مي آيد

 

 خون گلوشان خاك را بي آبرو كرد

 آسيمه سربا طشت خود يحيي مي آيد

 

 اي تيغ هاي كند، با تقسيم سرها

 چيزي از آنها گيرتان آيا مي آيد؟

 

 اين اولين باريست كه از پشت خيمه

 دارد صداي گريه ي آقا مي آيد

 

 زينب بيا از خيمه ها بيرون، كه تنها

 با ديدن تو حال آقا جا مي آيد

 


 

*******************

 

اشعار شب چهارم محرم– روضه طفلان حضرت زینب(س) –

 

 مادر شهيد

 

 بغض نگاه خسته تان،اي مسيح من

 مانند سنگ ؛شيشه ي قلب مرا شكست

 دار و ندار زندگيم نذر خنده ات

غصه نخور،كه ارتش زينب هنوز هست

**

 در راه پاسداري آيين كردگار

 عمريست در كنار شما ايستاده ام

 اين بچه هاي دست گلم را زكودكي

 من با وضو و حب شما شير داده ام

**

 سرمست باده هاي طهورايي توأند

 شمشير دست هر دوشان تيز و صيقلي است

 پروانه وار منتظر اذن رفتنند

 رمز شروع حمله شان ذكر يا عليست

**

 اي پادشاه- تا تو رضايت دهي- ببين

 سربند ياعلي به سرخويش بسته اند

 برفوت و فن نيزه و شمشير واقف اند

 چون پاي درس ساقي لشگر نشسته اند

**

 عباس گفته: خواهرمن!مرحبا به تو

 اين مردهاي كوچك تو، شيرشرزه اند

 مبهوت سبك جنگ و رجزهايشان شدم

 شاگردهاي اول پرتاب نيزه اند

**

 گفتم به بچه هاي عزيزم كه تا ابد

غمگين زخم سينه ي يك ياس پرپرم

 تا آخرين نفس به عدو تيغ مي زنيد

 با نيت تلافي سيلي مادرم

**

 در آزمون صبر و محن، مادر شما

 با نمره ي قبولي تان گشت رو سپيد

 در دفتر كرامت من دست حق نوشت

اي دختر شهيد، شدي مادر شهيد

 

 

 

**********************

 

اشعار ماه محرم - اشعار شب چهارم

 

از زبان امام حسین:

 

دوباره در دل من خیمه‌ی عزا نزنید

نمک به زخم من و زخم خیمه‌ها نزنید

 

شکسته‌تر ز منِ پیر دیگر اینجا نیست

مرا زمین زده است اکبرم، شما نزنید

 

برای آنکه نمیرم ز شرم مادرتان

میان این همه لبخند دست و پا نزنید

 

خدا کند که بگوید کسی به قاتلتان

فقط نه اینکه دو بی‌کس، دو تشنه را نزنید

 

که در برابر چشمان مادری تنها

سر دو تازه جوان را به نیزه‌ها نزنید

 

 

 

*******************

 

اشعار ماه محرم - اشعار شب چهارم محرم - روضه طفلان حضرت زینب(س)

 

قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش

یک دم سپر شوند برای برادرش

 

خون عقاب در جگر شیرشان پر است

از نسل جعفرند و علی این دو لشکرش

 

این دو ز کودکی فقط آیینه دیده اند

آیینه ای که آه نسازد مکدرش

 

واحیرتا که این دو جوانان زینب اند

یا ایستاده تیر دو سر در برابرش؟

 

با جان و دل دو پاره جگر وقف می کند

یک پاره جای خویش و یکی جای همسرش

 

یک دست,گرم اشک گرفتن ز چشم هاش

مشغول عطر و شانه زدن دست دیگرش

 

چون تکیه گاه اهل حرم بود و کوه صبر

چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش

 

زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت

تا که خدا نکرده مبادا برادرش ...

 

زینب همان شکوه که ناموس غیرت است

زینب که در مدینه قرق بود معبرش

 

زینب همان که فاطمه از هر نظر شده است

از بس که رفته این همه این زن به مادرش

 

زینب همان که زینت بابای خویش بود

در کربلا شدند پسرهاش زیورش

 

گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات

وقتی گذشته بود دگر آب از سرش

 

 

 

********************

 

اشعار ماه محرم - اشعار شب چهارم محرم - روضه طفلان حضرت زینب(س)

 

همچون غريبه با من دلخسته تا مكن

طفلان خواهرت ز سر خويش وا مكن

 

يكبار مي شود كه فداي غمت شوند

حالا كه وقتش آمده چون و چرا مكن

 

دو نوجوان زينب و اين قتلگاه تو

بي بهره ام ز قافله ي كربلا مكن

 

يك عمر بوده ام همه جا در كنار تو

سهم مرا ز سفره ي سرخت جدا مكن

 

يكبار كار من به تو افتاد يا اخا

رد قسم به عصمت خيرالنساء مكن



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,طفلان حضرت زینب,متن اشعارطفلان حضرت زینب,شعرطفلان حضرت زینب,بچه حای حضرت زینب,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,,اشعارطفلان حضرت زینب,اشعارمحرم,اشعارشب چهارم محرم,شب چهارم,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» متن روضه شب چهارم محرم_طفلان حضرت زینب سلام الله علیها -حسن خلج


                

حسین برات یه دنیا غم آوردم

گلام رو با خودم آوردم

ببخش كه هدیه كمآوردم

حسین

بخدا،امشب نیازبه روضهخون نداری،من فقط بهانه میخوام دستت بدم.

حسین ستاره ی عرشبرینم

بشنو صدای آتشینم

تو دست رد نزن بهسینه ام

حسین

بارون رحمت من

به خواهرت نزول كن

داداش به جون مادر

بچه هامو قبول كن

بنا به بعضی ازاقوال،دوتا عون و دوتا محمد كربلا بوده،یه عون و محمد برادرهای عبدالله جعفربودند،سنین اونها بالای بیست سال بوده،بنا بر بعضی از اقوال عون و محمد آقازادههای بی بی زینب سلام الله علیها،سنشون كم بوده،زیر پانزده سال،بعضی روایات دارهخانوم،اینها رو تو خیمه لباس نو به تنشون كرد،چشماشون رو سرمه كشید،به موهاشونشانه زد،به بدن هاشون عطر كشید،فرمود:حالا برید پهلو دایی تون،به دست و پاشبیوفتید،اجازه ی میدون بگیرید، مادر یادتون باشه،اگه دایی قبول نكرد،یادتوننره،دایی رو به چادر مادرم قسم بدید،

حسین برات یه دنیا غمآوردم

گلام رو با خودمآوردم

ببخش كه هدیه كمآوردم

حسین ستاره ی عرشبرینم

بشنو صدای آتشینم

تو دست رد نزن بهسینه ام

نقل اینه :خانوم زینبدستاشون رو گرفت: آوردشون جلوی خیمه آقا سید الشهداء فرمود: من تو نمیآم،شما بریداز دایی تون اجازه بگیرید من اینجا وایستادم،خود زینب بیرون ایستاده،هی میگهخدایا،نكنه من سهمی نداشته باشم،بچه ها رفتند تو و برگشتند،بی بی زینب دیدخرابند،چی شد مادر،سرشون رو انداختند پایین،گفتند:مادر دایی راضی نمیشه.راضی نمیشه!چطور؟دستبچه ها رو گرفت اومد تو خیمه ی ابی عبدالله،صدا زد،من و تو یه قرارایی با همداشتیم،چه طور وقتی نوبت اكبر میشه،فوری میگی برو،وقتی نوبت قاسم میشه،ولو سختراضی میشی،حالا كه نوبت من شده،نه تو كار میاری،باشه حسین،نمی دونید چقدر حسینگریه كرد.

نگاه به قدشون كن

ببین مرد نبردند

می خوان مثل خود من

دور سرت بگردند

اونیكه تو باید امشببا زینب بگی اینه،نشست كف خیمه:

حسین غریب مادر،حسینغریب مادر.....

حسین

بذار فدای اكبرت شن

غرق به خون برابرت شن

تا افتخار خواهرت شن

حسین

بذار نمك بریزم روزخم دلاتون

حسین

قول میدم این گل هایزیبام

اگه برن از جلو چشمام

از خیمه ام بیروننمیآم

حسین

همه ذكر و فكر زینبحسینه

غصه نخور غریبی

فدای نیم نگاهت

من و دوتا جوونم

اینجا میشیم سپاهت

می خوام دو یاس پرپر

میون گلزارت شن

 بذار بلاگردون

چشم علمدارت شن

یه زینبی میگیم،یهزینبی میشنویم،مشهوره،محال ممكن بود،زینب بخواد نمازی بخونه،نمازهای واجب و غیرواجب،حتماً قبل نماز باید میومد،یه چند دقیقه ای حسین رو تماشا میكرد،خوب كه سیرنگاه میكرد،حسین رو،بعد میرفت نماز میخوند،خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها،تازهخدا بهشون زینب رو داده،متوجه شدن ابی عبدالله از گهواره تا فاصله میگیره،زینبشروع میكنه گریه كردن،تا حسین بر میگرده،میخنده،تا حسین میره ضجه میزنه،ابیعبدالله كه كنار گهواره زینب راه میره،اگه میره چپ چشم زینب،دنبالش میره،حسین میادبه راست چشم زینب دنبالش میگرده،بی بی زهرا آمد،خدمت پیغمبر اكرم،عرضه داشت بابایا رسول الله عشق این دختر به داداشش حیرت انگیزه،عشق این خواهر به برادرش،شگفتآوره،پیغمبر شروع كرد گریه كردن،فرمود:فاطمه جان این دخترت شریك حسینه،این دخترتكربلا میره،اون روزی كه حسین كربلا میره با این خواهر،نه من هستم،نه تو هستی،نهباباش علی هست،نه برادش حسن،همه رو میكشن،این دختر و دستاشو به ریسمان ،روی شترهایبرهنه سوار،پیغمبر و فاطمه نشستند برا حسین گریه كردند،ای حسین.........صل اللهعلیك یا مولای یا مظلوم یا اباعبدالله


                         دانلود روضه1 روضه2

 

 

 



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : 1 فروردين 1387برچسب:شب چهارم محرم ,طفلان زینب,شعر,مداحیشب چهارم محرم ,طفلان زینب,شعر,مداحیشب چهارم محرم ,طفلان زینب,شعر,مداحیشب چهارم محرم ,طفلان زینب,شعر,مداحیشب چهارم محرم ,طفلان زینب,شعر,مداحیشب چهارم محرم ,طفلان زینب,شعر,مداحیشب چهارم محرم ,طفلان زینب,شعر,مداحیشب چهارم محرم ,طفلان زینب,شعر,مداحیشب چهارم محرم ,طفلان زینب,شعر,مداحیشب چهارم محرم ,طفلان زینب,شعر,مداحیشب چهارم محرم ,طفلان زینب,شعر,مداحی, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» اشعارشب چهارم محرم (طفلان حضرت زینبت(س)23

عشق زينب با برادر جلوه اي ديگر گرفت

عشق بازي را به رسم عاشقي از سر گرفت

 

در مدار حق پرستي كو يكي زينب شناس

در مقام بندگي احراز از كوثر گرفت

 

سكّه عشق و محبت را به نام خويش زد

زان كه از مريم مقام قرب بالاتر گرفت

 

چادرش نور حجاب نُه فلك تعليم كرد

كي تواند دست دشمن از سرش معجر گرفت

 

حجر اسماعيل را در كربلا احداث كرد

او كه با قربانيانش سبقت از هاجر گرفت

 

گيسوي نو باوگان را شانه با لبخند زد

وقت رزم كودكان امداد از حيدر گرفت

 

تا نكاهد گوهر صبرش به ميدان عَمَل

در حرم دست توسّل سوي پيغمبر گرفت

 

با شهامت با شجاعت با وقار آمد به پيش

گَرد غربت را به كلّي از رخ دلبر گرفت

 

مادري را كرد ثابت ، خواهري را داد اوج

سر فرو افكند و باران از نگاه تر گرفت

 

التماس پر زِ احساس دلش سرشار شد

اذن ميدان رفتن از فرمانده ي لشكر گرفت

 

يادِ ابراهيم (ع) داد اين گونه قرباني كند

امتحان داد اول و راه حرم آخر گرفت

 

تا به مرگِ كودكانش مطمئن گردد ز رزم

مادر رزمندگان در خيمه اي  سنگر گرفت

دل بسته ام مرا ز سر خویش وا مکن

از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن

 

هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر

گویم گرفته ای ز عنایت رها مکن

 

من با تو پیش از آمدنم آشنا شدم

ای آشنا مفارقت از آشنا مکن

 

تنها بود به دست تو طومار جرم من

این مشت بسته را به بر خلق وا مکن

 

درمان درد من نبود غیر درد عشق

این درد را ز لطف بیفزا دوا مکن

 

در من اگر سعادت ترک خطا نبود

در تو کرامت است تو ترک عطا مکن

 

خواهی اگر ز لطف به من اعتنا کنی

دیگر به کثرت گنهم اعتنا مکن

 

نزد کریم فرق ندارند خوب و بد

یکجا قبول کن همگان را سوا مکن

 

عمری به زخم تیر بلا سینه ام بسوز

آنی به هجر خویش مرا مبتلا مکن

 

«میثم» اگر ترک تن و ترک جان کنی

ترک محبت علی مرتضی مکن

 

قامت کمان کند که دوتا تیر آخرش

یک دم سپر شوند برای برادرش

خون عقاب در جگر شیرشان پر است

از نسل جعفرند و علی این دو لشکرش

این دو ز کودکی فقط ایینه دیده اند

آیینه ای که آه نسازد مکدرش

واحیرتا که این دو جوانان زینبند؟

یا ایستاده تیغ دو سر در برابرش

با جان و دل دو پاره جگر وقف می کند

یک پاره جای خویش و یکی جای همسرش

یک دست گرم اشک گرفتن ز چشمهاش

مشغول عطر و شانه زدن دست دیگرش

چون تکیه گاه اهل حرم بود و کوه صبر

چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش

زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت

تا که خدا نکرده مبادا برادرش

زینب همان شکوه که ناموس غیرت است

زینب که در مدینه قرق بود معبرش

زینب همان که فاطمه از هر نظر شده است

از بس که رفته این همه این زن به مادرش

زینب همان که زینت بابای خویش بود

در کربلا شدند پسرهاش زیورش

گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات

وقتی گذشته بود دگر آب از سرش

طفلان حضرت زینب(س)

 

نام زهرا اذن میدان می دهد

رخصتِ كوی شهیدان می دهد

هركه نام فاطمه بر لب كند

اقتدا بر سیره ی زینب كند

چونكه زینب شد ز یاری نا امید

سیره ی بابای خود را برگزید

مرتضی با نام زهرا زنده بود

با ولای فاطمه، رزمنده بود

رمز او چون ذكر یا زهرا شود

زینب اینجا زینت بابا شود

لحظه ی رزمندگیِ نوگلان

كرد یاد مادر رزمندگان

یك توسّل در میان خیمه داشت

یك توكّل در مسیر جبهه داشت

نوگلان خویش را تشجیع كرد

نور را در قلبشان توزیع كرد

هر دلی را شور و شینی می شود

از دَم زینب حسینی می شود

چون دل افسردشان را زنده ساخت

از دو آقا زاده دو رزمنده ساخت

یاد تعلیمات اكبر كرد و بعد...

فكر تجهیزات آخر كرد و بعد...

شعله بر بال و پرِ پروانه زد

گیسوی رزمندگان را شانه زد

ناگهان در دستشان شمشیر داد

گوئیا طعمه به دست شیر داد

بچه شیرانِ علی را پیش خواند

آخرین راز و نیاز خویش خواند

آخرین فصلی كه مادر داد درس

رمز یا زهرا به طفلان بود و بس

نام زهرا اذن میدان شد كنون

درس آخر بود با عشق و جنون

گفت : هرگز بر نمی تابید ننگ!

بر نمی گردید از میدان جنگ!

رزمشان را كرد از خیمه رَصد

با دعا می داد بر آنان مدد

رزمشان را گاه تحسین می نمود

پیچ و تاب تیغشان را می ستود

هر طرف رزم و رجز انگیختند

چند گردان را بهم می ریختند

گاه عون از خود حماسه آفرید

گه محمد تیغ بر جان می خرید

صیحه ی نعم الامیر احساس شد

بانیِ تشویقشان عباس شد

لشگر كوفه چو عاجز شد ز رزم

حربه ی دیرینه اش را كرد عزم

دور زد مه پارگانِ جبهه را

در عزا بنشاند ناگه خیمه را

دید مادر آن دو نور دیده را

هر دو تا نعش ز هم پاشیده را

گفت ای هستی فنایت یا حسین

نو غلامانم فدایت یا حسین


» اشعارشب چهارم محرم (طفلان حضرت زینبت(س)2

دو خورشید جهان آرا، دو قرص ماه، دو اختر
دو آزاده، دو دلداده، دو رزمنده، دو هم سنگر
دو شایسته، دو وارسته، دو دردانه، دو ریحانه
دو نور دیده در دیده، دو روح روح در پیکر
دو یاس ارغوانی نه، بگو دو آیة قرآن
دو یوسف نه، دو اسماعیل از یک قهرمان هاجر
کشیده شانه بر مو، شسته صورت از گلاب اشک
گرفته چون دو قرآن دخت زهرا هر دو را در بر
به سر شور و به رخ اشک و به کف تیغ و به دل آتش
به سیرت، سیرتِ قاسم، به صورت، صورتِ اکبر
منای کربلا گردیده محو این دو قربانی
نوای نینوا از نایشان بر گنبد اخضر
گرفته دستشان را برده با خود زینب کبری
که قربانی کند در مقدم ثار الله اکبر
بگفت ای جان جان، جان دو فرزندم به قربانت
تو ابراهیمی و اینان دو اسماعیل ای سرور!
دو اسماعیل نه، دو ذبح کوچک، نه دو قربانی
قبول درگهت کن منتی بگذار بر خواهر
اگر اذنم دهی اینک به دست خود بگردانم
دو فرزند عزیز خویش را دور علی اصغر
امید زینب است ای آفتاب دامن زهرا
که افتد این دو قرص ماه را بر خاک راهت سر
سفارش کرده عبدالله جعفر بر من ای مولا
که این دو شاخة گل را کنم در مقدمت پرپر
به اذن یوسف زهرا دو ماه زینب کبری
درخشیدند در میدان چو خورشید فلک گستر
فلک در آتش غیرت، ملک در وادی حیرت
که رو آورده در میدان دو حیدر یا دو پیغمبر!
یکی می گفت دو خورشید از گردون شده نازل
یکی گفتا دو مه تابیده یا دو آسمان اختر
ندا دادند ما دو شیرزاده ایم زینب را
که باشد جدة ما فاطمه صدیقة اطهر
پیمبر جد و زهرا جده و مادر بود زینب
حسین بن علی خال و پدر عبدالله جعفر
خروشیدند همچون شیر با شمشیر یک لحظه
دو حیدر حمله ور گشتند بر دریایی از لشکر
تو گفتی در احد تابیده دو بدر جهان آرا
و یا دو حیدر کرار رو آورده در خیبر
ز آب تیغ هر یک آتشی می ریخت در میدان
که گفتی شعلة خشم خدا پیچیده در محشر
چو آتش بر فلک فریاد می رفت از دل دشمن
چو باران بر زمین می ریخت دست و پا و چشم و سر
ز هم پاشیده چون پیراهن از هم هر دو اعضاشان
ز بس بر جسم شان بنشست زخم نیزه و خنجر
به خاک افتاد جسم پاکشان چون آیة قرآن
دریغا ماند زیر دست و پا دو سورة کوثر
چو بشنید از حرم فریادشان را یوسف زهرا
به سرعت آمد و بگرفت همچون جانشان در بر
دریغا دو همای عشق در آغوش ثارالله
همای روحشان از موج خون در آسمان زد پر
چو دید از قتلگه آرند آن دو سرو خونین را
درون خیمه زینب گشت پنهان با دو چشم تر
نهان شد در حرم کو را نبیند یوسف زهرا
مبادا چشم حق گردد خجل ز آن مهربان مادر
بیا لیلا تماشا کن مقام و صبر زینب را
که در یک لحظه داده در ره دین دو علی اکبر
به ثارالله و صبر زینب و خون دو فرزندش
سلام “میثم” و خلق خدا و خالق داور


» اشعارشب چهارم محرم (طفلان حضرت زینبت(س)

 

جاده ی عشق صبح روز دهم
پیچ و خم دار و تنگ تر می شد
وقت آغاز رونمایی از
دو هدیّه ، دو تا پسر می شد

با دو تا دست مادری آنگاه
هدیه ها را تمیز و خوش رو کرد
خوب پیچید مثل دسته ی گل
سیر بوسید و باز هم بو کرد

یادش آمد مدینه آن روزی
که دو چشمش اسیر خواب شد و..
ابری از عشق در مقابل او
سپر تیغ آفتاب شد و ..

ابر آمد ...به باغ چشمانش
قطره هایی ز عشق نازل کرد
خود او هم درست یادش نیست
از کجا عشق خانه در دل کرد ؟

آنچنان ریشه زد محبت او
که جدایی هنوز ممکن نیست
نه ، بدون برادرش هرگز
یک ..دو ..شاید..سه روز ممکن نیست

تازه انگار جشن میلاد است
که برایش هدیه آورده
دو گل از باغ قلب خود زینب
چیده امروز پیشکش کرده

هدیه ها کوچک اند اما او
هر چه بود و نبود می آورد
تا قبولش کند قسم هایی
جنس یاس کبود می آورد

هدیه ها را به دست او می داد
عشق با التهاب جاری بود
باغبان ماند با دو گل چه کند
وقت طوفان و جان نثاری بود
......
باد می آمد و میان خیام
با خودش التهاب می آورد
بوی پیراهنی که خونین بود
بوی شهد گلاب می آورد

کنج خیمه نشسته بود هنوز
نه به دنبال لاله ها می رفت
توی فکرش غروب دنبال
رد پای سه ساله ها میرفت
------------

این دو سرباز جوان رزم آورند

هر دو ابن الجعفر ابن الحیدرند

دو وجیها عند ربک دو عزیز

میوه ی دل نور چشم حیدرند

دو چکیده آیه ی قرآن حق

دو اثر از مکتب پیغمبرند

این دو مشتاق صعود آسمان

در حقیقت بالهای جعفرند

تنفقوا مما تحبون منند

گر هر دو ریزه خوار اکبرند

وارث اسما وزهرایند ،آه

یادگار گلشنی نیلوفرند

می خورم سوگند بر اشک رباب

پیشمرگان علی اصغرند

با همه لب تشنگی بنگر اخا

با شهامت قلب لشگر می درند

گو علمدارت ببیند رزمشان

هر دو شاگرد امیر لشگرند

تا که قتل تو عقب افتد اخا

تیر ها را بر سر وتن می خرند

توبه فکر من ولی من فکر تو

عاشقان دلواپس یکدیگرند

بوده امم بنت الشهید اخت الشهید

حالیا ام الشهیدم بنگرند

گر که افتادند بر روی زمین

جسمشان بگذار ، گر چه پر پر ند

زحمت تا خیمه آوردن مکش

این دو عاشق فداییان دلبرند

در میان کوفه تا بازار شام

روی نیزه حافظان مادرند

گرجه ناقابل ولی از لطف تو

آبروی زینبت در محشرند

 


» عناوين آخرين مطالب
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پایگاه اشعارمذهبی بیت الائمه بوده وهرگونه کپی برداری باذکرنام منبع بلامانع است ....