پایگاه شعرمذهبی به شمادوست گرامی خوش آمدمی گوید اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً - دوست گرامي شما مي توانيد اشعارخويش رابه وب سايت ماارسال تانمايش داده شود- شما مي توانيد جهت استفاده از اشعار شاعرومداح اهل بيت برادرحاج مهدي جهان ميهن باسبک جديد به لينک واقع در موضوعات سايت وياوب سايت شخصي ايشان مراجعه نماييد www.zeynabiuon@mailsara.comیاwww.zeynabiuon@mihanmail.irارسال فرمائید




   


   
موضوعات مطالب
صفحه اطلاع رسانی پایگاه بیت الائمه(ع)
اشعارشاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان (میهن)
متن اشعار اربعین حسینی
عکس های تاریخی وقدیمی مشهد(حرم امام رضا(ع))
شهادت امام حسن عسکری (ع)
متن اشعارولادت پیامبر(ص) وامام صادق(ع)
متن اشعار حضرت عباس (ع)
متن اشعار سینه زنی امام حسین (ع)
متن اشعارامام زمان (عج)
متن اشعارحضرت علی (ع)
متن اشعار رسوا.. (ص)
متن اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)
متن اشعار شهادت حضرت زهرا(س)
متن اشعار شهادت امام باقر(ع)
متن اشعار شهادت امام سجاد(ع)
متن اشعارولادت امام حسن عسکری (ع)
متن اشعاروفات حضرت معصومه (ص)
تصاویروعکس های مداحان اهل بیت (ع)
متن اشعارمحرم
متن اشعارامام رضا(ع)
متن اشعارمناجات باخدا
متن اشعار حضرت علی اصغر(ع)
متن اشعارحضرت علی اکبر(ع)
متن اشعارحضرت رقیه (س)
متن اشعار مسلم بن عقیل (ع)
متن اشعاردرباره کربلا
متن اشعار دهه فاطمیه
مباحث حقوقی(برای دانشجویان رشته های حقوق )
متن اشعار درمدح امام زمان(عج)
متن اشعاردرباره عیدنوروزوبهار
متن اشعارسیزده بدر
صفحه برچسب های وبلاک
احادیث حضرت زهرا(س)
اشعاروفات حضرت ام البنین (س)
متن اشعارولادت حضرت زهرا(س)
متن پیامک روز زن -همسر
متن اشعارولادت امام محمدباقر(ع)
متن اشعارماه رجب
متن اشعارولادت امام جواد(ع)
متن اشعارولادت حضرت علی(ع)
صفحه سیاسی
متن اشعاروفات حضرت زینب(س)
متن اشعارعیدمبعث
متن اشعارولادت امام حسین (ع)
متن اشعارولادت حضرت عباس(ع)
متن اشعارولادت امام سجاد(ع)
متن شعردرباره کاظمین
متن شعردرباره نجف
متن شعر درباره سامرا
متن شعردرباره کربلا
متن شعردرباره مدینه
اشعارولادت امام زمان (عج)
متن اشعارصلواتی
متن اشعارولادت حضرت رقیه(س)
متن اشعارماه مبارک رمضان
روزنامه ها وخبرنامه های کشوری
صفحه تبلیغات وخریدوفروش رایگان اجناس شما(اقتصادی)
متن اشعاروفات حضرت خدیجه (س)
متن اشعارولادت امام حسن مجتبی(ع)
متن اشعارشبهای قدر(لیله القدر)
مطالب متفرقه وب سایت
متن اشعارعیدسعیدفطر
تصاویر متحرک
تصاویر متحرک
اشعارسالروز تخریب بقیع
متن اشعارمراسم عروسی- دامادی
اشعارشهادت امام صادق(ع)
متن اشعاردهه کرامت
متن اشعارولادت حضرت معصومه
اشعارولادت امام رضا(ع)
متن اشعاراستقبال از محرم
متن اشعارشب اول محم
متن اشعارشب دوم محرم
متن اشعارشب سوم محرم
متن اشعارشب چهارم محرم
متن اشعارشب پنجم محرم
متن اشعارشب ششم محرم
متن اشعارشب هفتم محرم
متن اشعارشب هشتم محرم
متن اشعارشب نهم محرم
متن اشعارشب دهم محرم (عاشورا)
اشعارحرکت کاروان کربلا
تحقیق آماده (دانشگاه .دبیرستان.دبستان.راهنمایی)
متن اشعارشهادت امام جواد(ع)
متن اشعارسالروز ازدواج حضرت علی(ع) وحضرت زهرا(س)
متن اشعارحربن ریاحی
شگفتی های قرآن
متن اشعارروز عرفه
لینک مستقیم به مطالب وب سایت های دوستان
کتابخانه الکترونیکی
دانلود نوحه (صوتی وتصویری)
استخاره
متن اشعارعیدغدیرخم
فایل های اشعارمذهبی (به صورت word)
متن اشعاررحلت پیامبر(ص)
فروشگاه بیت الائمه(س)
نويسندگان وب سایت
آمار و امكانات
»تعداد بازديد امروز:

طراح قالب

Template By:

درباره وبگاه

وب سایت پایگاه شعربیت الائمه (ع)باترویج اشعارمذهبی ونوحه وسینه زنی و... طراحی گردیده که به یاری خداونظرات شمادوستان کارخویش راادامه ودرزمینه ائمه اطهار(ع)گام برمی دارد.
لينك دوستان
»

»

»

»

»

»

»

»

فروشگاه تجارت حلال
فروشگاه هایپرثنا
سایت آپلود2
غریب مادر (شعر آیینی)
سایت هیئت های خراسان رضوی (لیست هیئت ها)
ساخت اسلایدمتحرک
وب سایت تکدید(شعر)
وب سایت شعر(مجتبی دسترنج)
وب سایت یاس کبود
معاونت حقوقی مجلس( کتابخانه)
دانلودنوحه
پایگاه تخصصی اهل بیت
ديوان شعر اهل بيت ع
وب باشگاه شعرآئینی
وب سایت توصیه های اخلاقی و..
وب سایت یامرتضی علی (ع)
وب سایت شوریده (دانلودنوحه)
در گذرگاه زمان
عطش روضه
وب سایت تقاطع
وب سایت زندگینامه مشاهیرواشخاص معروف و..
وب سایت اسلامیه
وب سایت بینات
علوم غریبه و...
شگفتی های قرآنی
وب سایت حکایات وحکمت
وبلاگهای منتخب درمیهن بلاگ
وبلاک هیئت محبان الزینب(س) جاده سیمان
سامانه ارسال پیام رایگان(پرند)
سامانه ارسال پیام رایگان(گیل پیامک)
سامانه ارسال پیام رایگان(پارسه)
سامانه ارسال پیام رایگان2
سامانه ارسال پیام رایگان
وب سایت های ارئه دهنده بنررایگان
ساخت بنر رایگان
سایت بعثه مقام معظم رهبری خراسان
سایت دانشگاه علمی کاربردی شهرداریهای خراسان
پایگاه مداح اهل بیت علیمی
پایگاه شخصی حاج مهدی اکبری
پایگاه شخصی حاج محمودکریمی
مرکز تنظیم آثارآیت ا... بهجت
سایت آیت ا... حکیم
سایت آیت ا... مدرسی
سایت بنیاداسلامی آیت ا... خویی
سایت آیت ا... وحیدخراسانی
سایت آیت ا...میرزاجوادتبریزی
مجمع احیای غدیر شهرستان ساری
پایگاه تخصصی اشعار اهل بیت
سازمان بسیج مداحان همدان
هئیت محبان الزهرا(س)بسیج بیشه سر
هیئت رزمندگان اسلام
پایگاه سادات
بانک اطلاعات شهرمشهد مقدش
هیأت مذهبی باب الحسین(علیه السلام)مشهد
هیئت حیدر کرار - مشهد مقدس
هیئت متحده غمزدگان حضرت رقیه (س) مشهد
پایگاه اطلاع رسانی جلسات هیئت های مذهبی
هیئت مکتب الحسین(ع) اصفهان
سایت هیئت محبان الرضا(ع)
سایت محمل (اشعارمذهبی)
وب سایت شخصی شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان میهن
مداحی وشعر
مشق هیئت (اشعارمذهبی )
وب سایت صلوات آنلاین
هیئت قمربنی هاشم
مسکین باخرزی
وب سایت عمیت عین لاتراک
هیئت کف العباس (ع)رودسر
پایگاه تخصص مدح
ازدحام گودال (شعر)
فریادالعطش (شعر)
وبلاک شعرشاعر(شعر)
وبلاک سهیل عرب(قاسم بن الحسن(ع))
وبلاک غمخانه رباب (س)
لیست کامل سایت های خبری ، روزنامه ها و خبرگزاری های فارسی
پایگاه های اطلاع رسانی و روزنامه های کشور
فهرست روزنامه های ايران
وبلاک باب الحرم جدید(شعر)
وبلاک کربلا
شعر
وبلاگ رضیع الحسین(ع)
اوج پرواز
مداحین اشعار
وبلاگ اشعار کامل شاعران
سایت هیئت محبان الرضا(ع)
سایت سادات
رئوف اهل بیت (شعر)
هیئت انصارالرضاع(مشهد)
هئیت جنت العباس اصفهان
وبلاک خادمین حسین بن علی آبدانان
سایت هیئت های تهران
سایت حسینیه (نوحه )شعر
سایت باب الحرم (جدید)
بزم اشک (شعرمداحی)
سایت فاطمه(س)
سایت قائمیه اصفهان(دانلودنرم افزار)
بانک اشعارمذهبی2
مادحین (اشعارمذهبی)
دینی(اشعار)
اشعار(یاحسین)
سایت اشعارمذهبی
سایت مداحی (متن اشعارمذهبی)
خیمه دلسوختگان
سایت حرم شاه
بانک اشعارمذهبی
2- پخش زنده از حرم های ائمه (ع)
1- پخش زنده از حرم های ائمه (ع)
پخش زنده حرم حضرت عباس(ع)
پخش زنده حرم امام رضا (ع)
پخش زنده ومستقیم حرم امام حسین (ع)
سایت امام 8
سایت معراج
سایت باب الحرم
بعثه مقام معظم رهبری (خراسان رضوی)
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

آرشيو مطالب
پيوند هاي روزانه
» شعرامام زمان (عج)

 


همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

چه شکایت از فراقت که نداشتم ولیکن
تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی

نظری به دوستان کن که هزار بار از آن به
که تحیّتی نویسی و هدیّتی فرستی

دل دردمند ما را که اسیر تست یارا
به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی

نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هیجا
تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی

برو ای فقیه دانا، به خدای بخش ما را
تو و زهد و پارسایی، من و عاشقی و مستی

دل هوشمند باید که به دلبری سپاری
که چو قبله ایت باشد به از آن که خود پرستی

چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد
چه کنند اگر زبونی نکنند و زیردستی

گله از فراق یاران و جفای روزگاران
نه طریق تست سعدی، کم خویش گیر و رستی



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : چهار شنبه 30 مرداد 1392برچسب:شعرامام زمان,اشعارحضرت مهدی ,زینبیون,شعرامام زمان,اشعارحضرت مهدی ,زینبیون,حضرت ولی عصر,امام عصر,شعر,اشعار,دانلودشعرامام زمان,اشعارحضرت مهدی ,زینبیون,حضرت ولی عصر,امام عصر,شعر,اشعار,دانلودشعرامام زمان,اشعارحضرت مهدی ,زینبیون,حضرت ولی عصر,امام عصر,شعر,اشعار,دانلودشعرامام زمان,اشعارحضرت مهدی ,زینبیون,حضرت ولی عصر,امام عصر,شعر,اشعار,دانلودشعرامام زمان,اشعارحضرت مهدی ,زینبیون,حضرت ولی عصر,امام عصر,شعر,اشعار,دانلود,حضرت ولی عصر,امام عصر,شعر,اشعار,دانلود, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» احادیث درباره همسایه داری

 

همسایه های محترم توجه فرمائید:

امام صادق عليه السلام

حُسنُ الجِوارِ يُعَمِّرُ الدِّيارَ وَيَزيدُ فِى العمارِ؛خوش همسايگى شهرها را آباد و عمرها را زياد مى كند.كافى، ج2، ص667، ج8

حدیث (2) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

إِن أَحبَبتُم أَن يُحِبَّكُمُ اللّه  وَرَسولُهُ فَأَدّوا إِذَا ائتُمِنتُم وَاصدُقوا إِذا حَدَّثتُم وَأَحسِنوا جِوارَ مَن جاوَرَكُم؛
اگر مى خواهيد كه خدا و پيغمبر شما را دوست بدارند وقتى امانتى به شما سپردند رد كنيد و چون سخن گوييد راست گوييد و با همسايگان خود به نيكى رفتار نماييد.نهج الفصاحه، ح 554

حدیث (3) امام على عليه السلام :

وَالجِوارُ أَربَعونَ دارا مِن أَربَعَةِ جَوانِبِها؛تا چهل خانه از چهار طرف همسايه به شمار مى آيند.خصال، ص 544

حدیث (4) امام على عليه السلام :

سَل عَنِ الرَّفيقِ قَبلَ الطَّريقِ، وَعَنِ الجارِ قَبلَ الدّارِ؛قبل از مسافرت ببين همسفرت كيست و پيش از خريد خانه ببين همسايه ات كيست.نهج البلاغه، نامه

حدیث (5) امام سجاد عليه السلام :

أَمّا حَقُّ جارِكَ فَحِفظُهُ غائِبا وَ إِكرامُهُ شاهِدا وَنُصرَتُهُ إِذا كانَ مَظلوما وَلا تَتَّبِع لَهُ عَورَةً فَإِن عَلِمتَ عَلَيهِ سوءً سَتَرتَهُ عَلَيهِ وَإِن عَلِمتَ أَنَّهُ يَقبَلُ نَصيحَتَكَ نَصَحتَهُ فيما بَينَكَ وَبَينَهُ وَلا تُسَلِّمهُ عِندَ شَديدَةٍ وَتُقيلُ عَثرَتَهُ وَتَغفِرُ ذَنبَهُ وَتُعاشِرُهُ مُعاشَرَةً كَريمَةً؛
اما حق همسايه ات اين است كه درغياب اوآبرويش راحفظ كنى ودرحضورش او را احترام نهى. اگر به او ظلمى شد ياريش رسانى، دنبال عيبهايش نباشى، اگر بدى از او ديدى بپوشانى، اگر بدانى نصيحت تو را مى پذيرد او را در خفا نصيحت كنى، در سختى ها رهايش نكنى، از لغزشش درگذرى، گناهش را ببخشى و با او به خوبى و بزرگوارى معاشرت كنى.خصال، ص 569

حدیث (6) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

فى حُقوقِ الجارِ ـ : إِنِ استَغاثَكَ أَغَثتَهُ وَإِنِ استَقرَضَكَ أَقرَضتَهُ وَإِنِ افتَقَرَ عُدتَ عَلَيهِ وَإِن أَصابَتهُ مُصيبَةٌ عَزَّيتَهُ وَإِن أَصابَهُ خَيرٌ هَنَّتَهُ وَإِن مَرِضَ عُدتَهُ وَإِن ماتَ اتَّبَعتَ جِنازَتَهُ وَلا تَستَطِل عَلَيهِ بِالبِناءِ فَتَحجُبَ عَنهُ الرّيحَ إِلاّ بِإِذنِهِ... ؛
درباره حقوق همسايه فرمودند: اگر از تو كمك خواست كمكش كنى، اگر از تو قرض خواست به او قرض دهى، اگر نيازمند شد نيازش را برطرف سازى، اگر مصيبتى ديد او را دلدارى دهى، اگر خيرى به او رسيد به وى تبريك گويى، اگر بيمار شد به عيادتش روى، وقتى مرد در تشييع جنازه اش شركت كنى، خانه ات را بلندتر از خانه او نسازى تا جلوى جريان هوا را بر او بگيرى مگر آن كه خودش اجازه دهد... .مسكّن الفؤاد، ص 105

حدیث (7) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

ما آمَنَ بى مَن باتَ شَبعانَ وَجارُهُ طاوِيا، ما آمَنَ بى مَن باتَ كاسيا وَجارُهُ عاريا؛
به من ايمان نياورده است آن كس كه شب سير بخوابد و همسايه اش گرسنه باشد. به من ايمان نياورده است آن كس كه شب پوشيده بخوابد و همسايه اش برهنه باشد.مستدرك الوسائل، ج8، ص429، ح9897

حدیث (8) امام كاظم عليه السلام :

لَيسَ حُسنُ الجِوارِ كَفُّ الذىوَلكِن حُسنُ الجِوارِالصَّبرُعَلَى الذى؛
خوش همسايگى تنها اين نيست كه آزار نرسانى، بلكه خوش همسايگى اين است كه در برابر آزار و اذيت همسايه صبر داشته باشى.تحف العقول،

حدیث (9) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

لايَدخُلُ الجَنَّةَ عَبدٌ لا يَأَمَنُ جارُهُ بَوائِقَهُ؛كسى كه همسايه از شرش در امان نباشد به بهشت نمى رود.نهج الفصاحه، ح 2532

حدیث (10) امام صادق عليه السلام :

مَن لَهُ جارٌ وَيَعمَلُ بِالمَعاصى فَلَم يَنهَهُ فَهُوَ شَريكُهُ؛
هر كس همسايه اى را داشته باشد كه گناه مى كند ولى او را نهى نكند، شريك در گناه اوست.ارشادالقلوب، ج1، ص183

حدیث (11) امام على عليه السلام :

اِنَّ لِلّدارِ شَرَفا وَ شَرَفُهَا السّاحَةُ الواسِعَةُ وَ الخُلَطاءُ الصّالِحونَ وَ اِنَّ لَها بَرَكَةً وَ بَرَكَتُها جَودَةُ مَوضِعِها وَسَعَةُ ساحَتِها وَ حُسنُ جِوارِ جيرانِها؛
خانه را شرافتى است. شرافت خانه به وسعت حياط (قسمت جلوى خانه) و هم نشينان خوب است. و خانه را بركتى است، بركت خانه جايگاه خوب آن، وسعت محوطه آن و همسايگان خوب آن است.مكارم الاخلاق، ص 125

حدیث (12) امام على عليه السلام :

زَكوةُ اليَسارِ بِرُّ الجيرانِ وَ صِلَةُ الرحامِ؛زكاتِ رفاه، نيكى با همسايگان و صله رحم است.غررالحكم، ح 5453

حدیث (13) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

صِلَةُ الرَّحِمِ وَ حُسنُ الخُلقِ وَ حُسنُ الجَوارِ يَعمُرانِ الدّيارَ وَ يَزيدانَ فِى العمارِ؛

صله رحم، خوش اخلاقى و خوش همسايگى، شهرها را آباد و عمرها را زياد مى كند.نهج الفصاحه، ح 1839

حدیث (14) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

حَسِّنوا أَخلاقَكُم وَالطُفوا بِجيرانِكُم وَأكرِموا نِساءَ كُم تَدخُلُوا الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ؛
اخلاق خود را نيكو كنيد و با همسايگان خود مهربان باشيد و زنان خود را گرامى بداريد تا بى حساب وارد بهشت شويد.التوحيد، ص 127

حدیث (15) امام على عليه السلام:

شيعَتُنَا المُتَباذِلونَ فى وِلايَتِنا، اَلمُتَحابّونَ فى مَوَدَّتِنا اَلمُتَزاوِرونَ فى اِحياءِ اَمرِنا اَلَّذينَ اِن غَضِبوا لَم يَظلِموا وَ اِن رَضوا لَم يُسرِفوا، بَرَكَةٌ عَلى مَن جاوَروا سِلمٌ لِمَن خالَطوا؛
شيعيان ما كسانى اند كه در راه ولايت ما بذل و بخشش مى كنند، در راه دوستى ما به يكديگر محبت مى نمايند، در راه زنده نگه داشتن امر و مكتب ما به ديدار هم مى روند. چون خشميگين شوند، ظلم نمى كنند و چون راضى شوند، زياده روى نمى كنند، براى همسايگانشان مايه بركت  اند و نسبت به هم نشينان خود در صلح و آرامش اند.كافى، ج 2، ص 236، ح 24



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : چهار شنبه 30 مرداد 1392برچسب:همسایه ,احادیث همسایه داری ,همسایه ,احادیث همسایه داری ,حدیث همسایه داری,خانه,همسایگان,روایت همسایه,حدیث,زینبیون,همسایه ,احادیث همسایه داری ,حدیث همسایه داری,خانه,همسایگان,روایت همسایه,حدیث,زینبیون,همسایه ,احادیث همسایه داری ,حدیث همسایه داری,خانه,همسایگان,روایت همسایه,حدیث,زینبیون,همسایه ,احادیث همسایه داری ,حدیث همسایه داری,خانه,همسایگان,روایت همسایه,حدیث,زینبیون,,حدیث همسایه داری,خانه,همسایگان,روایت همسایه,حدیث,زینبیون,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» شعرشهادت امام صادق (ع)سروده شاعرومداح اهلیت برادرحاج مهدی جهان(میهن)

 

سلام من به اولادحضرت حیدر(ع)**** سلام من به غربت بقیع وزهرای (س)اطهر

سلام من به   کشته زهر    جفا ****سلام من به امام ششم حضرت جعفر

به غریبی که میان بستر  می سوخت **** به خود  می لرزید و  می گفت مادر

پروانه وار به گردشمع   رویش ****  کودکانش می گشتندبه دوربستر

زهرجفا نفسش راگرفته اما **** غربتش می بارید از خون جگر

اوبرای غربت بعدخویش  می گریست****ولی  فرزندش   برای   غربت پدر

آنکه مکتبش زبان زد عالم بود **** آن می کشیدواشک می ریخت از بصر

دست توسل بزن به درگه او  ****   که دست خالی کسی نرودازین در

 

 

شعرشهادت امام صادق (ع)سروده شاعرومداح اهلیت برادرحاج مهدی جهان(میهن)



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : چهار شنبه 30 مرداد 1392برچسب:امام جعفرصادق,امام جعفرصادق,متن شعرامام جعفرصادق ,شهادت امام صادق ,شعرشهادت امام صادق (ع)سروده شاعرومداح اهلیت برادرحاج مهدی جهان(میهن),اشعارشهادت امام صادق ,شعرشهادت امام صادق,جعفرصادق,امام جعفرصادق,متن شعرامام جعفرصادق ,شهادت امام صادق ,شعرشهادت امام صادق (ع)سروده شاعرومداح اهلیت برادرحاج مهدی جهان(میهن),اشعارشهادت امام صادق ,شعرشهادت امام صادق,جعفرصادق,امام جعفرصادق,متن شعرامام جعفرصادق ,شهادت امام صادق ,شعرشهادت امام صادق (ع)سروده شاعرومداح اهلیت برادرحاج مهدی جهان(میهن),اشعارشهادت امام صادق ,شعرشهادت امام صادق,جعفرصادق,امام جعفرصادق,متن شعرامام جعفرصادق ,شهادت امام صادق ,شعرشهادت امام صادق (ع)سروده شاعرومداح اهلیت برادرحاج مهدی جهان(میهن),اشعارشهادت امام صادق ,شعرشهادت امام صادق,جعفرصادق,,متن شعرامام جعفرصادق ,شهادت امام صادق ,شعرشهادت امام صادق (ع)سروده شاعرومداح اهلیت برادرحاج مهدی جهان(میهن),اشعارشهادت امام صادق ,شعرشهادت امام صادق,جعفرصادق,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» اشعارحضرت معصومه(س)1

 

 

غمی میان دل خسته ام شرر دارد
دل شکسته ام اینگونه همسفر دارد

کبوتری که نشسته به روی ایوانم
دوباره آمده و از رضا خبر دارد

خیال غربت او می کشد مرا ، اما
دلم زغصه زینب غمی دگر دارد :

ز کاروان اسیران وخواهری تنها
که حلقه ای زیتیمان در به در دارد

ز مادری که سپر شد کبود شد خم شد
ز مادری که ز غم دست بر کمر دارد

ز مادری که کنار سر دو طفلانش
ز کوچه های یهودی نشین گذر دارد

ز دختری که یتیم است و در تمامی راه
به سمت نیزه بابا فقط نظر دارد

ز دختری که به لکنت به عمه اش میگفت
بگو به دختر شامی که این ، پدر دارد

ز صوت ضربه سنگین سنگها فهمید
لبان خشک پدر زخم های تر دارد-

علـــّامه ی مُخدّره ی عالم وجود
چشمش به روی دست رئوف حرم گشود
مهتاب سر گذاشته بر دوش آفتاب
عاشق گرفته خانه در آغوش عشق ناب
خنده شکفته روی لب هفتمین امام
داده به او نجابت و عشق و یقین سلام
یک شعبه از سروش زلالیِّ کوثر است
آئینه ی حقایق زهرای اطهر است
یک زینبیِّ شیر صفت از تبار شیر
مسئولیــّت  موظبت از آیه و بشیر
همراه گاه شوق و غم ثامن الحجج
همپا مقام طوف قمش با بقیع و حج
بر سفره ی کرامت او آسمان نشست
در بارگاه رحمت او جانمان نشست
وا شد دوباره بال و پر یاکریم دل
شد راهیِّ مسافرتی تا حریم دل
وقتی نگاه من گره بر گنبدت زدند
روی لبم دو نام نکوساحت آمدند
اینبار سینه را پر از احساس دیده ام
انگار در مدینه ام و یاس دیده ام
فرمان رسید و اهل دم و زمزمه شدم
با یک سلام زائر دو فاطمه شدم
در صحن آسمانیّــت آرام می شوم
من زائر شهیده ی گمنام می شوم
از هشت درب باغ اِرم سه از این حرم
وا کرده رب ُّو ساکن جنــّات داورم
با حب ُّ و مِهرت عاقبتم نیک می کنم
دل را کمی به فاطمه نزدیک می کنم
در بزم مدح و وصف تو فریاد می کشم
پر چون کبوتری به گوهرشاد می کشم
وقتی سلام قم به سوی طوس می رود
حتما ً سلام برده به پابوس می رود
حالا که شد مسیر دلم مشهد الرّضا
می خوانم از شفیعه ی او در صف جزا
سلطان دعای زائر بی بیِّ قم نوشت
او گفته با شفاعتتان می روم بهشت
امــّا بهشت نیست تسلــّای قلب ما
تنها دوای درد دل ماست کربلا
آنجا که صد بهشت بر آن چشم رَشک داشت
کــَفـّین و تلِّ زینب و میدان مشک داشت
جز نینوای یار دلم را قرار نیست
رمزی برای عشق به جز انتظار نیست

الا ای مه که جلوت می دهی خورشید انور را

به نور جلوه خود می پرانی چشم اختر را

الا ای دختر موسی که عیسی زنده می سازی

دخیلم گوشه چشمی بنده از خاک کمتر را

تویی تالی زهرا س کز شمیم فاطمی بویت

پدر پیش از ولادت بر تو داده نام مادر را

تو مصداق صداقت هستی و در باور عالم

نباشد انتظار دیگری دخت پیمبر را

ز حلم و علم و ایثار و وقار و عصمت و غیرت

تجلی میکنی آئینه وش زهرای اطهر را

اگر چه فاطمه هستی ، تورا معصومه میخوانند

که با نامت نلرزانند دل ساقی کوثر را

تویی تسکین هر درد و یقین دارم اگر بودی

نمیکشت آن غل و زنجیرها موسی بن جعفر را

تو آن بانوی پر مهری که همچون عمه ات زینب

گواهی میدهد هر عضو تو داغ برادر را

تو هم دنبال دلبر کو به کو رفتی ولی چشمت

ندیده از برادر غرق در خون جسم بی سر را

یا فاطمه معصومه (س)

چشم تموم شیعه ها ، ابریه مثل آسـمون

هزار ساله اشکای ما ، می باره از غربتتون

 

از چشم عالم ، می باره هر دم ، غصه و ماتم

 

میون طوفـان غم ریخـته همه بال و پـرم

بی بی جـون جز در خـونة شـما کجـا برم

همة غصه هام از توی چشام جاری می شه

وقتایی که می شـینم گوشـة خـلوت حرم

 

------------------------------

 

الهی هیچ وقت سایه تون ، از سر ماها نشه کم

یـه ذره از مهـرتونو ، به هـر دو عالم نمـی دم

 

هستی مائید ، نور خدائید ، مشکل گشائید

 

با شـما تمـوم زندگی مـا خدائـیه

آره تا یـادم میاد دلم امام رضـائیه

زیر پرچم عنایات شما یه عمره که

اشکای چشای ما همیـشه کربلائیه

 

 

از بوستان فاطمه يك گل جدا شد

آماده ي ديدار محبوبش رضا شد

مي گشت در هر برزن و كوي و ولايت

دم مي زد از مظلومي شاه ولايت

از ظلم پنهان و جنايات جلي گفت

از غربت باباي مظلومش علي گفت

آمد خزان و طي شد او را زندگاني

پرپر شد او را لاله ي باغ جواني

گرگ اجل اين آرزو مانده به دل مرد

آري اميد وصل را با خود به گل برد

باب بهشتي قم ولي به از بهشتي

چون مدفن معصومه ي مينو سرشتي

بوي مدينه داري و خوي مدينه

يادآور غمهاي بانوي مدينه

امشب دو جا مرغ دلم پرواز كرد

گاهي به قم گه با مدينه راز دارد

 



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:حضرت معصومه ,اشعارحضرت معصومه,اشعارولادت حضرت معصومه,اشعارقم,میلادحضرت معصومه ,کریمه اهل بیت ,ولادت حضرت معصومه, حضرت معصومه ,اشعارحضرت معصومه,اشعارولادت حضرت معصومه,اشعارقم,میلادحضرت معصومه ,کریمه اهل بیت ,ولادت حضرت معصومه ,زینبیون,شعرولادت حضرت معصومه,متن اشعارولادت حضرت معصومه,حضرت معصومه ,اشعارحضرت معصومه,اشعارولادت حضرت معصومه,اشعارقم,میلادحضرت معصومه ,کریمه اهل بیت ,ولادت حضرت معصومه ,زینبیون,شعرولادت حضرت معصومه,متن اشعارولادت حضرت معصومه,حضرت معصومه ,اشعارحضرت معصومه,اشعارولادت حضرت معصومه,اشعارقم,میلادحضرت معصومه ,کریمه اهل بیت ,ولادت حضرت معصومه ,زینبیون,شعرولادت حضرت معصومه,متن اشعارولادت حضرت معصومه,حضرت معصومه ,اشعارحضرت معصومه,اشعارولادت حضرت معصومه,اشعارقم,میلادحضرت معصومه ,کریمه اهل بیت ,ولادت حضرت معصومه ,زینبیون,شعرولادت حضرت معصومه,متن اشعارولادت حضرت معصومه,,زینبیون,شعرولادت حضرت معصومه,متن اشعارولادت حضرت معصومه,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» اشعارشهادت امام صادق(ع)25

 

 

شهادت امام صادق

 

ز هر طرف به کمان تیر غم زمانه گرفت

 دل مرا که بسی بود خون، نشانه گرفت

 چو جد خویش علی سالها به خانه نشاند

 ز دیده ام همه شب اشک دانه دانه گرفت

 هنوز خانه زهرا نرفته بود زیاد

 که آتش از درو دیوار من زبانه گرفت

 سپاه کفر به کاشانه ام حجوم آورد

 مرا بزمزمه و ناله شبانه گرفت

 زباغ فاطمه صیاد، مرغ سوخته را

 دل شب آمد و در کنج آشیانه گرفت

 سر برهنه و پای پیاده برد مرا

 پی اذیت من بارها بهانه گرفت

 هنوز خستگی راه بود در بدنم

 که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت

 هزار شکرکه زهر جفا نجاتم داد

 مرا بموج غم از مردم زمانه گرفت

 چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول

 که گه بزهر جفا گه به تازیانه گرفت

 گرفت تاسمت نوکری زما«میثم»

 مقام سروری و جاودانه گرفت

 

شهادت امام صادق

دلم هواى بقيع دارد و غم صادق

عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

دوباره بيرق مشكى به دست دل گيرم

زنم به سينه كه آمد محرم صادق

سلام من به بقيع و به تربت صادق

سلام من به مدينه به غربت صادق

سلام من به مدينه به آستان بقيع

سلام من به بقيع و كبوتران بقيع

سلام من به مزار معطّر صادق

كه مثل ماه درخشد به آسمان بقيع

سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقيع

سلام من به گل ياس هاشمىّ بقيع

ز غربتش چه بگويم كه سينه‏ها خون است

براى صادق زهرا مدينه محزون است

دلم دوباره به ياد رئيس مذهب سوخت

كه ذكر غربت ليلى حديث مجنون است

همانكه غربتش از قبر خاكى‏اش پيداست

امام صادق شيعه سلاله زهراست

ز بسكه كينه و غربت به هم موافق شد

هدف به تير جسارت امام صادق شد

همانكه فاطمه را بين كوچه زد گويا

ز كينه قاتل اين پيرمرد عاشق شد>

شهادت امام صادق

 

 

همان امام غریبی که شانه اش خم بود

به روی شانه ی پیرش غم دو عالم بود

میان صحن حسینیه ی دو چشمانش

همیشه خاطره ی ظهر یک محرم بود

دل شکسته ی او را شکسته تر کردند

شبیه مادر مظلومه اش پر از غم بود

اگر تمام ملائک زگریه می مردند

به پای خانه ی آتش گرفته اش کم بود

حدیث حرمت او را به زیر پا بردند

اگر چه آبروی خاندان آدم بود

شتاب مرکب و بند و تعلل پایش

زمینه های  زمین خوردنش فراهم بود

مدینه بود و شرر بود و خانه ای ساده

چه خوب می شد اگر یک کمی حیا هم بود

امان نداشت که عمامه ای به سر گیرد

همان امام غریبی که شانه اش خم بود

سروده علی اکبر لطیفیان

 

 

 

 

شهادت امام صادق

 

 

آن طائر بهشتی تنها در آشیانه

چون شمع در دل شب می سوخت عاشقانه

سوزش شرار سینه ذکرش ترانه لب

آهش به اوج افلاک اشکش به رخ روانه

کی دیده زاهدی را وقت عبادت شب

با دست بسته دشمن بیرون کشد زخانه

او با کهولت سن با قامت خمیده

این با قساوت قلب در دست تازیانه

آن زاده پیمبر ارثیه اش ز حیدر

این بود کز سرایش آتش کشد زبانه

هر چند خانه اش سوخت از دود و شعله افروخت

دیگر نخورد یارش سیلی در آستانه

آن عزت رفیعش آن غریت بقیعش

جز تل خاک نبود از قبر او نشانه

 

 

 

 

 

 

< امام پير و كهنسال شيعه را كشتند

امان كه روح سبكبال شيعه را كشتند

براى فاطمه از بى كسى سخن مى‏گفت

براى مادرش از غربت وطن مى‏گفت

بخاك حجره‏اش از سوز سينه مى‏غلطيد

پسر به مادر خود از كتك زدن مى‏گفت

از آن شبى كه زد او را ز كينه اِبْن‏ربيع

دوانده در پى‏اش اندر مدينه ابن‏ربيع

فضاى شهر مدينه بياد او تار است

هنوز سينه آن پير عشق خونبار است

هنور مى‏كشد او را عدو به دنبالش

هنوز هم ز عدويش دلش به آزار است

هنوز تلخى كامش به حسرت شهدى است

هنوز چشم دلش به رسيدن مهدى است

 

 

 



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب: تاریخ: سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,, تاریخ: سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» اشعارشهادت امام صادق(ع)23

دل گرفته یاد ایوان بقیع
دیده ای داریم گریان بقیع
حیف بر خاکش بتابد آفتاب
سایه­ی عرش است بر جان بقیع
غربتش چون شمع آبم می­کند
صحن ویرانش خرابم می­کند
نسل در نسل عشق دارم، عاشقم
چون گرفتارت کما فی السّابقم
شیعه­ی فقه و اصول مذهبم
زنده از انوار قال الصّادقم
کرسی درست جهاد اکبر است
ابن حیّان و مفضّل پرور است
فاطمیّه سفره­ی جانانه ات
بود هر شب روضه­ی ماهانه ات
درس اول روضه خوانی بود و بس
تا حسینیّه است مکتب خانه ات
روزی یک عمر ما دست شماست
خرج راه کربلا دست شماست
باز بر بیت ولا آتش زدند
نیمه شب وقت دعا، آتش زدند
باز هم دست ولایت بسته و
پشت در صدیقه را آتش زدند
نه ردایی نه عمّامه بر سرت
بود خالی جای زهرا مادرت
سالخورده طاقتش کم می شود
بی زدن هم قامتش خم می شود
بر زمین می افتد و در کوچه ها
تا که ضرب دست محکم می شود
... خود به خود ای وای مادر می کند
یاد خون زیر معجر می کند
خوب شد خواهر گرفتارت نشد
نیزه ای در فکر آزارت نشد
اهل بیتت را کسی سیلی نزد
زیور آلات کسی غارت نشد
خواهری می­کرد با حسرت نگاه
دست و پا می­زد حسین در قتلگاه



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
»

 

واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا

نیمه شب دشمن مرا

تا میان خانه زد

بال پرواز مرا

در میان لانه زد

در حریم امن من

آمد و آتش به دست

هم جسارتها نمود

هم نمازم را شکست

واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا

کرده قاتل خنده بر

اشک دانه دانه ام

می کند من را برون

نیمه شب از خانه ام

گه چه زهرا مادرم

من شدم نقش زمین

گه چو بابایم علی

بوده ام خانه نشین

از شرار زهر کین

عمق جانم بر فروغ

همچو بیت مادرم

خانه من هم بسوخت

در بلا هم دردی

قلب حیدر کرده ام

درمیان شعله ها

یاد مادر کرده ام

واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا

در سکوت کوچه ها

دل شکسته می روم

بی امام بی عبا

دست بسته می روم

پشت مرکب می دوم

با دل زار و حزین

پیرمردی خسته ام

می خورم گاهی زمین

غیر رب غیر از خدا

کس نمی داند چه شد

زنده پیش چشم من

ماجرای کوچه شد

روز و شب خون می چکد

از دو چشمان ترم

کاش بودم پشت در

من به جای مادرم

من به قربان تو و

روی حکاکی شده

من بگردم دور آن

چادر خاکی شده

واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب: تاریخ: سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:اشعارشهادت امام صادق,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,متن اشعارشهادت موسی بن جعفر,زینبیون,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» اشعارشهادت امام صادق(ع)2

 

هستم در این زمانه

تنها و بی نشانه

دشمن مرا ز خانه

بیرون کشد شبانه

همچون کمان خمیدم

زخم زبان شنیدم

دنبال قاتل خود

در کوچه می دویدم

واویلا واویلا آه و واویلا

تنها و بیقرارم

کاری به کس ندارم

از بس که من دویدم

دیگر نفس ندارم

همچون علی مظلوم

خون بر دلم نشاندند

با دسته بسته من را

در کوچه می کشاندند

اشکی چکیده دارم

رنگی پریده دارم

مانند مادر خود

قدی خمیده دارم

واویلا واویلا آه و واویلا

هستم رئیس مذهب

جانم رسیده بر لب

هنگام کوچه گردی

هستم به یاد زینب

باشد دلم پر از خون

چون لاله های صحرا

می سوزد آشیانم

چون آشیان زهرا

گفتم بزن تو آتش

از پای تا سرم را

اما مبر به پیشم

تو نام مادرم را

شادم که کار گر شد

در سینه زهر کینه

چشمم دگر نیفتد

به کوچه مدینه



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب: تاریخ: سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:اشعارشهادت امام صادق,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» اشعارشهادت امام صادق(ع)

 

 

شهادت امام صادق

 

همه عمرم در فغانم ، زغم نهان صادق               زند آتشی به جانم ، غم جاودان صادق

دو هزار ننگ و نفرین ، به تمام دشمنانت            که نموده هتک حرمت ، به حریم جان صادق

به فدای خاک پایش ، شده ام غرق عزایش        دل عاشقان شکست از ، غم بی امان صادق

چه خوشا اگر کنم رو ، به مدینه و بقیعش          به زلال اشک شویم ، قبر بی نشان صادق

در مدینه اش بگردم ، پی قبر مادر او                 که بیابم آن مزار ، مام قد کمان صادق



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:اشعارشهادت امام صادق,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,اشعارشهادت امام صادق,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,,شعرشهادت امام صادق ,شهادت امام صادق ,جعفرصادق,امام ششم,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» آلبوم عکس حرم حضرت علی (ع)23
» آلبوم عکس حرم حضرت علی (ع)2
» متن اشعارشب عروسی (عروس وداماد)

 

 

 

 

 

 

 

 

این محفل شادی که سراسر برکات است

بر پایه‌ی پیوند گل و شاخه نبات است

در دین مسلمانی و در سنّت احمد

ذکر شب دامادی شیعه صلوات است

***********

«بوسه»

احضار دادماد ـ پدر داماد ـ پدر عروس

 

آقا داماد بباید به ادب تن بزند

دل مستانه‌ی خود را به دو گلشن بزند

آقا داماد به لطف و ادب و عشق خودش

بوسه‌ای بر گل رخسار پدر زن بزند

* * *

آقا داماد نباید که دگر غُر بزند

بار ماشین دو جیبش رو دگر پُر بزند

آقا داماد کنون ساده دل و بی پروا

بوسه بر دست پدر بهرِ تشکر بزند

* * *

پدران هر دو به میخانه‌ی دل سر بزنید

هر دو مدهوش ز جامِ می و ساغر بزنید

خواهشی می‌کنم از هر دو ببخشید مرا

بوسه بر صورت داماد چو گوهر بزنید

* * *

آقا داماد مرو صبر نما، دم بزنیم

خط سرخی به وجودِ غم و ماتم بزنیم

مگه مداح ندارد دل اگر او خواهد

بوسه‌ای بهر محبت به لبِ هر بزنیم

 

 

«شاه پسران»

امشب شب دامادی شاه پسران است

داماد زبان بسته هنوز تازه جوان است

امشب شب دامادی این مردِ جوان است

گر صورت او شاد ولی دل نگران است

فردا که رود در صف اجناس کوپینی

آن وقت ببین عاقبت کار عیان است

گوید پدرش بر پسر شاخ نباتش

از قدرت زن گوید و او شیر ژیان است

از خرج خرید و گل و آذین و طلاجات

داماد شده سرخ چه انگشت به دهان است

داماد که رفتی تو به بازار و به پاساژ

زود باش بگو قیمت اجناس گران است

امشب گل ما گر شده خاموش ز صحبت

حرفی نزند در پی یک قفل زبان است

*******

«شیر جوان»

شب دامادی یک شیر جوان می‌خواندم

نا نگه بر رخ او کردم و بر جا ماندم

دیدم آخر پسری شاد به تخت عشق است

همه تبریک به او، این شب بختِ عشق است

بوی عطرش همه جا را که معطر می‌کرد

عقل و هوش از سر هر آمده‌ای در می‌کرد

آن پسر خنده به خنده ز لبش جاری بود

هر نگاهش ثمرِ محفل دلداری بود

گونه‌اش سرخ، گل از گل بشکفته دهنش

مرغ عشقی شده بود و همه هستی چمنش

القضا تا که گذشت از خوشی‌اش یک روزی

گشت وقت چک و پاس و وصول و واریزی

دیدمش پشت در بانک به خود می‌گوید

الفرارى دست طلبکار تو را می‌جوید

«شب عشق»

شب عروسی یک شبِ عشقه

کار دوماد تاب و تبِ عشقه

همره دوماد تازه عروسش

زیر پاهاشون مرکبِ عشقه

* * *

آقا داماد چشمانِ تو روشن

داری تو سینه صد گل و گلشن

محفل ما را باغ و بهاری

رخت دامادی کرده‌ای بر تن

* * *

آسمان امشب مستِ نگاته

مدد حق همیشه باهاته

کرده‌ای احیا رسم پیمبر

همیشه حیدر پشت و پناه

*****

«خرج»

بادا مبارک جشن عروسی(3)

درسته که خرج عروسی سختی داره

ولی بدان که آخرش خوشبختی داره

کی می‌گه که مجردی عالمی داره

کار دل مجردا همیشه زاره

* * *

همه جا شادی و شوره

بزم ما محفل نوره

قلب مهمان دو فامیل

همگی غرقِ سروره

  • * *

 

اگر امشب آقا دوماد

می‌بینی گردیده دلشاد

برو فردا هم ببینش

از گرونی می‌زنه داد

* * *

واسه چی طلا خریدی

مگه قیمت و ندیدی

میون پاساژ و بازار

بالا و پایین پریدی

«شادی»

این همه شادی امشب مبارک باد

جشن دامادی امشب مبارک باد

* * *

مرحبا داماد از ناز شصتِ تو

آمده امشب دنیا به دستِ تو

قلبِ هر عاشق ای مهربان داماد

می‌کند ویران چشمانِ مستِ تو

* * *

گل و بلبل شده دیوانه‌ی تو

کوی و برزن شده گلخانه‌ی تو

دل تو می‌شود امشب صدف گون

همسرت می‌شود دردانه‌ی تو

* * *

با بزرگان بشین تا که بدانی

به راه زندگی روزی نمانی

خرج این زندگی از بس گران است

عاقلان را بسی کرده روانی

 

 

 

«ساغر»

آقا داماد مبارک (2)

داماد پر نموده امشب ساغر خود

باشد بر دل او عشق دلبر خود

داماد بهر تقدیم رفته گل خریده

از ترسِ مخارج شب از خواب پریده

* * *

داماد غرقِ نوره در قلبش سروره

در شهرِ تجرّد کارِ او غروره

امشب روی قلبش با مستی نوشته

دنیایم از این پس دنیا نیست، بهشته

* * *

امشب بزم ما هم بزم عاشقان است

دامادِ عزیزی چشمش گلفشان است

این را خود بگویم نه از دیگران است

میوه و شیرینی بخورید که گران است

«طرب»

بادا مبارک جشن دامادی (2)

هر دلی مستِ طرب از گلِ رویت

عطر مستی می‌دهد سنبل مویت

مرحبا صد مرحبا ای آقا داماد

* * *

وا نما امشب گره از دو ابرویت

هر کجا پا می‌نهی خرج تو بسیار

می‌شوی از خرج خود عاقبت بیزار

وقتِ شادی آماده خنده کن جانا

چون که فردا می‌رسد می‌شوی بیمار

* * *

بخت خود وا کرده‌ای مرحبا داماد

عشق و حاشا کرده‌ای مرحبا داماد

در دیار زندگی با همه سختی

بین چه غوغا کرده‌ای مرحبا داماد

«شکر»

همه شاد و خندونند از گل رویت

چشم اهل بزم ما دم به دم سویت

شکر حق که عاقبت گشته‌ای دلشاد

حق شده پشت و پنات، مبارکت باد

دین تو کامل شده با چنین کاری

در تمام زندگی داری دلداری

زندگی صفا داره با یه همتایی

عمر بی لذت چیه؟ باشی تنهایی

«مرحبا»

مرحبا آقا داماد (2)

نوگلی شده داماد

خنده بر لبش دلشاد

می‌دهیم ندا بهرِ خوشبختی

خانه‌اش بُوَد آباد (2)

* * *

امشب از برای گل

نغمه می‌دهد بلبل

هر که می‌آید داخل مجلس

می‌دهد به داماد گل (2)

* * *

گشته‌ای ز غم آزاد

کرده ز دینت یاد

پیر و رسم حضرت رسول

وصلتت مبارک باد

«خرم»

دل ما شاد شده (2)

گلی داماد شده (3)

امشب این قلب ما خرم و دلشاد شده

پسری مهربان خانه‌اش آباد شده

از غم و غصه‌ی تنهایی آزاد شده

شمع جشن عروسی شه داماد شده

* * *

آقا داماد عزیز همه افراد تویی

آن که بر نام او قرعه بیفتاد تویی

آنکه از خرج و مخارج بزند داد تویی

دهدش پول به سلمانی و قناد تویی

 

 

آخر این هفته،جشنازدواج ما به پاست

با حضور گرم خود، در آن صفا جاریکنید

ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است

لطفاً از آوردن اطفال، خودداریکنید

بر شکم صابون زده، آماده سازیدشقشنگ

 معده را از هر غذا و میوه ای عاریکنید

تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه

با غذا و میوه ی آن جشن افطاریکنید

البته خیلی نباید هول و پرخور بودها

پیشفامیلمقابل آبروداری کنید

میوه، شیرینی، شبپاتختیمان هم لازم است  پس برای صرفه جوییاندکی یاری کنید

گر کسی با میوه دارد می نمایدخودکشی

 دل به حال ما و او سوزانده،اخطاری کنید

موقع کادو خریدن، چرب باشدکادوتان  

پس حذر از تابلو و ساعات دیواریکنید

هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر

هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاریکنید

در امور زندگی، دینار اگر باشدحساب

کادو نوعی بخشش است، آن را سهخرواری کنید

گرم باید کردمجلسرا، از این رو گاه گاه 

 چون بخاری بهر تنظیم دما، کاریکنید

ساکت و صامت نباشید و به همراهموزیک  دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید

لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچههست

از هنرهاتان تماماً پرده برداریکنید

البته هرچیز دارد مرزی و اندازهای 

 پس نباید رقص های نابه هنجاریکنید

حرکت موزون اگر در کرد از خود،دیگری 

 با شاباش و دست و سوت از اوطرفداری کنید

کی دلش می خواهد آخر در بیاید سیدی اش؟  باموبایلخودمبادا فیلمبرداری کنید

در نهایت،مجلسما را مزین با حضور

 بی ادا و منت و هر گونه اطواریکنید

 

خری آمد به سوی مادر خویش
بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش

برو امشب برایم خواستگاری
اگر تو بچه ات را دوست داری

خر مادر بگفتا ای پسر جان
تو را من دوست دارم بهتر از جان

ز بین این همه خرهای خوشگل
یکی را کن نشان چون نیست مشکل

خرک از شادمانی جفتکی زد
کمی عر عر نمود و پشتکی زد

بگفت مادر به قربان نگاهت
به قربان دو چشمان سیاهت

خر همسایه را عاشق شدم من
به زیبایی نباشد مثل او زن

بگفت مادر برو پالان به تن کن
برو اکنون بزرگان را خبر کن

به آداب و رسومات زمانه
شدن داخل به رسم عاقلانه

دو تا پالان خریدند پای عقدش
یه افسار طلا و پول نقدش

خریداری نمودند یک طویله
همانطوری که رسم است در قبیله

خر عاقد کتاب خود گشایید
وصال عقد ایشان را نمایید

دوشیزه خر خانم آیا رضایی؟
به عقد این خر خوش تیپ در آیی؟

یکی از حاضرین گفتا به خنده
عروس خانم به گل چیدن برفته

برای بار سوم خر بپرسید
که خر خانم سرش یکباره جنبید

خران عرعر کنان شادی نمودند
به یونجه کام خود شیرین نمودند

به امید خوشی و شادمانی
برای این دو خر در زندگانی

 

 



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:متن اشعارعروسی,عروس وداماد,عروس,داماد,اشعاردامادی,شعرعروسی,زینبیون,متن اشعارعروسی,عروس وداماد,عروس,داماد,اشعاردامادی,شعرعروسی,زینبیون,متن اشعارعروسی,عروس وداماد,عروس,داماد,اشعاردامادی,شعرعروسی,زینبیون,متن اشعارعروسی,عروس وداماد,عروس,داماد,اشعاردامادی,شعرعروسی,زینبیون,متن اشعارعروسی,عروس وداماد,عروس,داماد,اشعاردامادی,شعرعروسی,زینبیون,متن اشعارعروسی,عروس وداماد,عروس,داماد,اشعاردامادی,شعرعروسی,زینبیون,متن اشعارعروسی,عروس وداماد,عروس,داماد,اشعاردامادی,شعرعروسی,زینبیون,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» اشعارتخریب بقیع

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 باز کن بر روى من آغوش جان را اى بقیع!

تا ببینم دوست دارى میهمان را اى بقیع؟

 خاکى، اما برتر از افلاک دارى جایگاه

در تو مى بینم شکوه آسمان را، اى بقیع!

پنج خورشید جهان افروز در آغوش توست

کرده یى رشگ فلک این خاکدان را، اى بقیع!

 مى رسیم از گرد ره با کوله بار اشک و آه

بار ده این کاروان خسته جان را اى بقیع!

بیت الاحزان بود و زهرا، هیچکس باور نداشت

تا کنند از او دریغ این سایبان را اى بقیع!

 عاقبت ار جور گلچین شاخه ى این گل شکست!

در بهاران دید تاراج خزان را اى بقیع!

گر چه باغ یاس او پر شد زگلهاى کبود!

با على هرگز نگفت این داستان را اى بقی

سیلى گلچین چو گردد با رخ گل آشنا

بلبل از کف مى دهد تاب و توان را اى بقیع!

 پاى آتش را به بیت وحى، دشمن باز کرد!

سوخت همچون برق خرمن سوز، آن را اى بقیع

حامل وحى الهى، گاه البلاغ پیام

بوسه مى زد بارها آن آستان را اى بقیع!

اى دریغا روز روشن، دشمن آتش فروز

بى امان مى سوخت آن دارالامان را اى بقیع!

 قهر گلچین آنقدر دامن به آتش زد، که سوخت

عاقبت آن طایر عرش آشیان را اى بقیع!

 اى دریغا درمیان شعله، صاحبخانه سوخت!

سوخت این ناخوانده مهمان، میزبان را! اى بقیع!

 دیگر از آن شب، على از درد، آرامى نداشت

داده بود از دست چون آرام جان را اى بقیع!

با دلى لرزان، زبلبل پیکر گل را گرفت!

یا دارى گریه هاى باغبان را اى بقیع؟!

لرزه مى افتد به جانت، تا که مى آرى به یاد

لرزش آن دستهاى مهربان را اى بقیع!

 جز تو غمهاى على را هیچکس باور نکرد!

مى کشى بر دوش خود بارى گران را، اى بقیع!

 بازگو با ما: مزار کعبه ى دلها کجاست؟!

در کجا کردى نهان آن بى نشان را اى بقیع؟!

قطره یى، اما در آغوش تو دریا خفته است!

کرده یى پنهان تو بحرى بیکران را اى بقیع!

 چشم تو خون گرید و، (پروانه) مى داند کجاست

چشمه ى جوشان این اشک روان را، اى بقیع

 محمد علی مجاهدی

 اى راهیان شهر نور این جا بقیع ست

این خاک عنبربوى مشک آسا، بقیع ست

این جا هزاران داستان ناگفته دارد

این جا دوصد سرّ نهان بنهفته دارد

سوز جگرها بس در این خاک بقیع ست

بیرون ز حدّ عقل ادراک بقیع ست

آیینه آیین حق را قبر این جاست

خاکش عجین با زهر تلخ و صبر این جاست

این خاک تا عرش خدا ره توشه دارد

رکن و حطیم و کعبه در هر گوشه دارد

بیمار عشق سرمدى را تربت این جاست

یک شهر نى، یک دهر حزن و غربت این جاست

این جا به «کرّمنا بنى آدم» طرازست

از این زمین تا عرش رحمان راه، بازست

ایمان و عشق و سرّ حق را جوهر این جاست

انهار نور و چشمه سار کوثر این جاست

روح عروج «اِرجعى» پویاست این جا

خاکش قرین با تربت زهراست این جا

عطرى ز بوى بقعه زهرا در این جاست

حزنى ز اندوه شب مولا در این جاست

داناى اسرار نهانِ این جهان کو

فرزند زهرا، مهدى صاحب زمان کو

کو آن که از هر بى نشان دارد نشانه؟

کو آن که باشد آگه از دفن شبانه؟

کو آن که ریزد اشک و از سیلى بگوید

با سوز دل از صورت نیلى بگوید

تا از مزار مخفى مادر بگوید

تا از جفاى خصم بدگوهر بگوید

اى دست حق، وى حجّت خلاّق دادار

زنجیر و غُل از گردن بیمار بردار

 

تخریب کرده اند حرم و بارگاهتان

آنها که زنده اند به لطف نگاهتان

بر روی مهربانیتان چشم بسته اند

با خود نگفته اند چه بوده گناهتان

از نسل هیزم آورشان که عجیب نیست

آتش زنند دوباره  دل پر زآهتان

روز سقیفه بود اگر بی حرم شدید

یا بین کوچه بود که بستند راهتان

اول زدند مادر و بعدش حسینتان

افتاد بین تیغ و نیزه و شد قتلگاهتان

وقتی رسید یوسف کنعان فاطمه

با او بنا کنیم حرم دلبخواهتان

فعلا نشسته است و زغم آه می کشد

کنج بقیع در شب تار و سیاهتان

 

کاش یک شب شمع بودم در شب تار بقیع

تا سحر می‌سوختم چون قلب زوار بقیع

کاش می‌شد مخفی از وهابیان سنگدل

می‌نهادم نیمه شب صورت به دیوار بقیع

قبه و قبر و رواق و خانه و گلدسته داشت

ای مدینه از چه ویران گشت آثار بقیع

نیست حق گریه‌اش بر چار قبر بی‌چراغ

زائری کز راه دور آید به دیدار بقیع

ماه، زائر، اختران، اشکند و گنبد، آسمان

صورت مهدی شده شمع شب تار بقیع

آب، خون و دانه اشک و ناله‌اش سوز جگر

هر که شد مرغ دل زارش گرفتار بقیع

گر زنان را نیست ره در این گلستان، غم مخور

شب که خلوت می‌شود زهراست، زوار بقیع

اینکه آثارش بوَد باقی میان دشمنان

دست حق بوده‌ست از اول نگهدار بقیع

گر به دقت بنگری بر این امامان غریب

می‌چکد پیوسته اشک از چشم خونبار بقیع

بس که آغوشش پر است از لاله‌های فاطمه

بوی جنت خیزد از دامان گلزار بقیع

 

رازها داری درون سینه پنهان ای بقیع

نیست چشمی که نباشد بر تو گریان ای بقیع

گر شود روزی سکوت خویشتن را بشکنی

هستی از غم می شود بی تاب و حیران ای بقیع

لاله و یاس و شقایق پرپر از باد خزان

خفته در آغوش تو از باغ جانان ای بقیع

مجتبی دلبند زهرا با دل صد چاک او

گشته از زهر جفا نزد تو مهمان ای بقیع

باقرالعلم النبی و صادق و سجاد را

همچو جان بنموده ای در خویش پنهان ای بقیع

خلق می گویند زهرا خفته در آغوش تو

ریخته بر روی تو اشک فراوان ای بقیع

ای زمین مهمان نوازی کن شکسته پهلویش

پشت درب خانه از بیداد عدوان ای بقیع

بازوی او زخمی و رخساره اش باشد کبود

رحم کن قلب پیمبر را مسوزان ای بقیع

حضرت پیغمبر از نزدیک باشد ناظرت

بیش از این هرگز مکن او را پریشان ای بقیع

روزگاری گنبد و گلدسته هایی داشتی

آب بستند و تو را کردند ویران ای  بقیع

درب های تو برروی زائرانت بسته است

نیست راحت بهر دیدار تو مهمان ای بقیع

کاش می شد مهدی زهرا زغیبت می رسید

تا که می شد جلوه گر آن قبر پنهان ای بقیع

عالم امکان رها می شد زجور ناکسان

خاک کویت می شد از نو چون گلستان ای بقیع

گرچه داری قلبی از آتش فروزانتر ولی

می شود هر قلب سوزان در تو درمان ای بقیع

ای نگین حلقه ی عالم زغربت غم مخور

عاقبت روزی شود رنج تو پایان ای بقیع

جلوه جنت‏به چشم خاکیان دارد بقیع

یا صفاى خلوت افلاکیان دارد بقیع

گر حصار کعبه را جبریل دربانى کند

صد چو موسى و مسیحا پاسبان دارد بقیع

گر چه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است

الفتى با مهر و ماه آسمان دارد بقیع

گرچه محصولش بظاهر یک نیستان ناله است

یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع

گرچه مى‏تابد بر او خورشید سوزان حجاز

از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع

میتوان گفت ازگلاب گریه اهل نظر

بى نهایت چشمه اشک روان دارد بقیع

بشکند بار امانت گرچه پشت کوه را

قدرت حمل چنین بار گران دارد بقیع

تا سروکارش بود با عترت پاک رسول

کى عنایت‏با کم و کیف جهان دارد بقیع

این مبارک بقعه را حاجت‏بنور ماه نیست

در دل هر ذره خورشیدى نهان دارد بقیع

اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال

هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع

چون شد ابراهیم قربان حسین فاطمه

پاس حفظ این امانت را بجان دارد بقیع

فاطمه بنت اسد عباس عم، ام البنین

اینهمه همسایه عرش آستان دارد بقیع

در پناه مجتبى در ظل زین العابدین

ارتباط معنوى با قدسیان دارد بقیع

باقر علم نبى و صادق آل رسول

خفته‏اند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع

قرنها بگذشته بر این ماجرا اما هنوز

داغ هجده ساله زهراى جوان دارد بقیع

کس نمیداند چرا یا قرة عین الرسول

منظر فصل غم انگیر خزان دارد بقیع

آخر اینجا قصه گوى رنج‏بى پایان تست

غصه و غم کاروان در کاروان دارد بقیع

خفته بین منبر و محرابى اما بازهم

از تو اى انسیه حورا نشان دارد بقیع

راز مخفى بودن قبر ترا با ما نگفت

تا بکى مهر خموشى بر دهان دارد بقیع؟

شب که تنها میشود با خلوت روحانى‏اش

اى مدینه انتظار میهمان دارد بقیع

شب که تاریک است و در بر روى مردم بسته‏است

زائرى چون مهدى صاحب زمان دارد بقیع

کاش باشد قبضه خاکم در آن وادى «شفق‏»

چون ز فیض فاطمه خط امان دارد بقیع

 

بر گشا مُهر خاموشى از زبانت اى بقیع!

 جاى زهرا را بگو با زائرانت اى بقیع!

 دیده گریان ما را بنگر و با ما بگو

  در کجا خوابیده آن آرام جانت اى بقیع!

 لطف کن، گم کردهٔ ما را نشانِ ما بده

 بشکن این مُهر خموشى از زبانت اى بقیع!

 گر دهى بر من نشان از قبر زهرا، تا ابد

  بر ندارم سر ز خاک آستانت اى بقیع!

 گفت مولا رازِ این مطلب مگو با هیچ کس

  خوب بیرون آمدى از امتحانت اى بقیع!

 گر ندارى اذن از مولا که سازى بر ملا

  لااقل با ما بگو از داستانت اى بقیع!

 فاطمه با پهلوى بشکسته شد مهمان تو

  دِه خبر ما را ز حال میهمانت اى بقیع!

 آرزو دارد به دل خسرو که تا صاحب زمان

  بر ملا سازد مگر راز نهانت اى بقیع!

 

کاش ما هم کبوترت بودیم

 آستان بوس محضرت بودیم

 کاش با بال های خاکی مان

 لااقل سایه گسترت بودیم

 کاش ما هم به درد می خوردیم

 فرش قبر مطهرت بودیم

کاش می سوختیم از این غربت

 شمع بالای بسترت بودیم

 کاش می شد که محرمت بودیم

 عاشقانه ابوذرت بودیم

 کاش در کوچه ی بنی هاشم

 پیش مرگان مادرت بودیم

 کاش ماه محرمی آقا

 یک دهه پای منبرت بودیم

 کاش می شد که گریه کن های

 روضه ی تیغ و حنجرت بودیم

 کاش می شد که سینه زن های

 نوحه ی گریه آورت بودیم

 کاش در روز تشنگی- محشر-

 باده نوشان ساغرت بودیم

 در قیامت به گریه می گوییم:

کاش…ای کاش..نوکرت بودیم

 

آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه

حرم برای تو شه کرم می سازه

آخر برات یه گند طلا می سازیم

شبیه گنبد امام رضا می سازیم

سر مزارت ضریح طلا می سازیم

مثل ضریح شش گوشه بهش می نازیم

سقا خونه بنا کنیم با شور واحساس

سر قبر ام البنین مادر عباس

دخیل می بندیم و می گیم بر تو اسیریم

حسن حسن می گیم واز عشقت می میریم

به کوری عایشه و دشمن حیدر

بقیع تو آباد می شه گل پیمبر

آقا می یاد و می گیره تقاص زهرا

بقیع تو آباد می شه به جان مولا

 

دل گرفته یاد ایوان بقیع
دیده ای داریم گریان بقیع

حیف بر خاکش بتابد آفتاب
سایه­ی عرش است بر جان بقیع

غربتش چون شمع آبم می­کند
صحن ویرانش خرابم می­کند

نسل در نسل عشق دارم، عاشقم
چون گرفتارت کما فی السّابقم

شیعه­ی فقه و اصول مذهبم
زنده از انوار قال الصّادقم

کرسی درست جهاد اکبر است
ابن حیّان و مفضّل پرور است

فاطمیّه سفره­ی جانانه ات
بود هر شب روضه­ی ماهانه ات

درس اول روضه خوانی بود و بس
تا حسینیّه است مکتب خانه ات

روزی یک عمر ما دست شماست
خرج راه کربلا دست شماست

باز بر بیت ولا آتش زدند
نیمه شب وقت دعا، آتش زدند

باز هم دست ولایت بسته و
پشت در صدیقه را آتش زدند

نه ردایی نه عمّامه بر سرت
بود خالی جای زهرا مادرت

سالخورده طاقتش کم می شود
بی زدن هم قامتش خم می شود

بر زمین می افتد و در کوچه ها
تا که ضرب دست محکم می شود

… خود به خود ای وای مادر می کند
یاد خون زیر معجر می کند

خوب شد خواهر گرفتارت نشد
نیزه ای در فکر آزارت نشد

اهل بیتت را کسی سیلی نزد
زیور آلات کسی غارت نشد

خواهری می­کرد با حسرت نگاه
دست و پا می­زد حسین در قتلگاه

 

دلم امشب به مجلس روضه

خسته و بی قرار می آید

یک کبوتر شده و از سمتِ

حرمی پر غبار می آید

.

گرد غربت نشسته بر روی

پر و بال کبوترانهٔ دل

می چکد لاله لاله اشکِ درد

امشب از خلوت شبانهٔ دل

.

با من ای دل بگو کجا رفتی

که پر از ماتم و شراره شدی

تو چه دیدی در آن دیار غریب

که شکستی و پاره پاره شدی

.

گفت رفتم به سرزمینی که

عطر اندوه و بغض و ماتم داشت

خاک آنجا همیشه دلگیر و

آسمانش همیشه شبنم داشت

.

به خدا رنگ خاک می گیرد

پر و بال کبوتران بقیع

روز ها هم همیشه در آن جا

آفتاب است سایه بان بقیع

.

نه حرم، نه رواق، نه گنبد

نه ضریح و نه صحن و گلدسته

هست آنجا مزار خاکیّ

چار مرد غریب و دل خسته

*

در نواحی نوحه و ناله

شعلهٔ بی کرانه ای دارد

نه فقط قبر چار مرد غریب

بانوی بی نشانه ای دارد

.

این زمین دل شکسته از آهِ

غربت و ناله های مادر بود

هم دم اشک های مادرمان

یک بغل لاله های پرپر بود

*

و در این باغ آتش سرخی

در دل سبز یاسمن گل کرد

شعلهٔ زهرِ کینه ها بین

جگر پارهٔ حسن گل کرد

.

چند روزی گذشت و خاک بقیع

عطر غم ناک اشک و ناله گرفت

و به دست همان کمان داران

بدن یاس رنگ لاله گرفت

.

این زمین یک زمین ساده که نیست

این زمین خاک غربت آباد است

این زمین دلشکسته داغِ

گریه های امام سجاد است

.

این زمین از تبار اشک و آه

به خدا هر سپیده زائر داشت

آسمانی پر از ستاره از

روضه های امام باقر داشت

.

خاک های غریب این صحرا

روزگاری تب شقایق داشت

تا سحر در کبود چشمانش

اشک سرخ امام صادق داشت

.

این زمین یک زمین ساده که نیست

باغی از داغ لاله و یاس است

در تبِ ناله های محزونِ

مادر بی قرار عباس است

.

در حوالی این دیار غریب

از غم یار آشنا می خواند

در مدینه کنار خاکِ بقیع

روضهٔ سرخ کربلا می خواند

 

 

بس که پنهان گشته گل در زیر دامان بقیع

بوى گل مى‏آید از چاک گریبان بقیع

مرغ شب در سوگ گل‎هایى‏که بر این خاک ‏ریخت

از سر شب تا سحر، باشد غزل‎خوان بقیع

ناله‏هاى حضرت زهرا هنوز آید به گوش

از فضاى حسرت آلودِ غم افشان بقیع

گوش ده تا گریه‎ی زار على را بشنوى

نیمه شب‎ها از دل خونین و حیران بقیع

این حریم عشق دارد عقده‏ها پنهان به دل

شعله‏ها سر مى‏کشد از جان سوزان بقیع

از دل هر ذرّه بینى جلوه‏گر صد آفتاب

گر شکافى ذرّه ذرّه خاکِ

» اشعارتخریب بقیع

 

 

 

 

 

 

 

کبوتر مشهد

آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا
تو که پرواز می کنی تو حرم امام رضا


من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق دارم
سرم و بجای گنبد روی خاکها می ذارم

 

خونه قشنگ تو کجا و این خونه کجا
گنبد طلا کجا قبرهای ویرونه کجا

 

اون جا هر کی میپره طائر افلاکی میشه
این جا هر کی می پره بال و پرش خاکی میشه

 

اونجا خادما با زائر آقا مهربونن
اینجا زائرا رو از کنار قبرها می رونن

 

تو که هر شب می سوزه چلچراغا دور و برت
به امام رضا بگو غریب تویی یا مادرت

 

کی میگه که تو غریبی غریب عاشق نداره
روز و شب این همه مجنون رو خاکت سر می ذاره

 

غریب اونه تو بقیع شمع و چراغی نداره
نه ضریح و نه حرم حتی رواقی نداره....


» اشعارتخریب بقیع

 

 

 

 

 

 

 

*****

گل من ای مادرم

         چیزی  که  عیان  است               چه حاجت به بیان است

                  دوست دارم ببینم روزی              قبری   که    نهان  است

باغ   زیبای     نبی (ص)                 چو باغی درخزان است

               در   میان کوچه ها                     مادر  قد  کمان  است

 درمیان گریه هاش                     پی صاحب الزمان است

 

***** (شور)

بقیع

می گند  بقیع  چهل چراغ وسایه بون نداره

                        آهای  مردم  ، زن جوون  قد کمون   نداره

می گندبقیع دل می بره از زمین و ازآسمان

بنت رسول منتظر  حضرت  صاحب الزمان (عج)

کاشکی می شدمن بقیع فاطمه رو می دیدم

                       این  بدن  بیمارمو  رو  زمینش   می کشیدم

هست  بقیع  فاطمه  (س)  کعبه  قلب   شیعیان

  می دونم   مهمونشه  حضرت   صاحب الزمان(عج)

بگو  ای  مهدی (عج ) اگه بوسه   زدی  به روی او

چشماتو   آقا  ببند   تا   نبینی      بازوی   او

 

*****(شور)

مادر

   درمیان موج تو،ماکه ساحل نداریم          رفقارفتن بقیع، مگه مادل ندارم

   اگه  برهیئت  ما، برگه مهمان بدی         تابیاندتوی بقیع ، قبرتونشان بدی

یار و  یاور  همه         اونی که دل می بره

مادره  آی مادره  (2)

ماهمه بی مادریم،بچه های حیدریم(ع)          مادرمافاطمه ست، دردمایه عالمه ست

اگه اینجااومدم ،  من که مادر ندارم           دل خوش فاطمه ام ، یارو یاور  ندارم

اوعزیز حیدره                     از عالم دل می بره

مادره  آی مادره  (2)

 

 

سروده شاعرومداح اهل بیت حاج مهد ی جهان(میهن)

 

 

 


» اشعارتخریب بقیع

 

 

 

 

 

 

داره می باره آسمون

همراه صاحب زمون

گمونم کنار بقیع

روضه خون شده آقامون

***

شیعه دلش پر از غمه

رو گونه ش اشک ماتمه

برا غریبی بقیع

هرچی گریه کنی کمه

***

دل پر ه از غصه و آه

رفته مشهد کنار شاه

رفته بگریه با رضا

به حرم بی بارگاه

***

گنبد طلاایون طلا

امام رضا امام رضا

بگو بقیع بهشت ما

حرم نداری تو چرا ؟

***

نه گل و نه گلدسته ای

نه شمع و نه پروانه ای

وای از دل زهرای ما

بقیع شده ویرانه ای

***

همون هایی که تو کوچه

بستند راه مادرتون

یه روزی هم تو مدینه

ویرون کردن حرمتون

***

یه مادر تازه جوون

توکوچه شد قامت کمون

بچه هاش با گریه می گن

ای وای خدا مادرمون

***

بسته شده دست بابا

در شعله ور شده چرا ؟

مادر پشت در سوخته یا

افتاده زیر دست و پا

***

از نس اونا این روزا

تو بحرین یا تو هرکجا

فقط به جرم عشقتون

می کشن محب شما


» اشعارتخریب بقیع

 

 

 

 

 

 

داره می باره آسمون

همراه صاحب زمون

گمونم کنار بقیع

روضه خون شده آقامون

***

شیعه دلش پر از غمه

رو گونه ش اشک ماتمه

برا غریبی بقیع

هرچی گریه کنی کمه

***

دل پر ه از غصه و آه

رفته مشهد کنار شاه

رفته بگریه با رضا

به حرم بی بارگاه

***

گنبد طلاایون طلا

امام رضا امام رضا

بگو بقیع بهشت ما

حرم نداری تو چرا ؟

***

نه گل و نه گلدسته ای

نه شمع و نه پروانه ای

وای از دل زهرای ما

بقیع شده ویرانه ای

***

همون هایی که تو کوچه

بستند راه مادرتون

یه روزی هم تو مدینه

ویرون کردن حرمتون

***

یه مادر تازه جوون

توکوچه شد قامت کمون

بچه هاش با گریه می گن

ای وای خدا مادرمون

***

بسته شده دست بابا

در شعله ور شده چرا ؟

مادر پشت در سوخته یا

افتاده زیر دست و پا

***

از نس اونا این روزا

تو بحرین یا تو هرکجا

فقط به جرم عشقتون

می کشن محب شما


» اشعارتخریب بقیع

 

 

 

 

 

 

 

ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند

کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند

زائری آمدکنار قبر آقایش نشست

با کتک او را ز قبر مجتبی برداشتند

خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است

خاک اینجا راهمه بهر شفابرداشتند

تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی...

ازهمین هارابرای کربلا برداشتند

خواستند آثار جرم شهر مخفی ترشود

از میان نقشه اسم کوچه را برداشتند

آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد

تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند

یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،از چه رو

دو نگهبان آمدند از پیش ما برداشتند!

 

خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد

بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد

 

آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود

گنبد و گلدسته های با صفایی می شود

این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن

هر کسی اینجاب یاید مجتبایی می شود

پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند!

واقعاَ اینجاعجب دارالشفایی می شود

نقشه این صحن راباید که اززهرا گرفت

نقشه رامادر دهد وه چه بنایی می شود

گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن

پرچم سجاد،دارد دل هوایی می شود!

حتم دارم ساخت و ساز حرمهای بقیع

از همان لحظه که آقا تو میایی می شود

می رسد روزی که بادستان پرمهر شما

از رواق وصحن اینجا رونمایی می شود

 

آخرش من مطمئنم این گره وا می شود

این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود

 

هر چه خواندم در بقیع ازسینه عقده وانشد

هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد

راه مارا بسته بودند هرچه من می خواستم...

تاروم درپیش قبر مادر سقا نشد

سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی

هیچ یک ازروضه هایم روضه زهرا نشد

"کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست"

بعداز آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد

ازهمان شب که علی تابوت رابرشانه برد

زائر زهرا شدن جزنیمه شبهانشد

بعد زهرا مرتضی ماندوغم زخم زبان

هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد

زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها

مادرم افتاد پشت در و دیگر پا نشد

----------------------------------

سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت

هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد

هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید

هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد


» اشعارتخریب بقیع

 

 

 

 

 

 

 

نه بارگه که ملک بر درش شود دربان

 نه گنبدی که به طوفش تمام کون ومکان

 ضریح و گنبدو صحن و رواق جای خودش

 نه سنگ قبر که نویسند بر او نام و نشان

 عجب نه گر شده ویران حرم سرای بقیع

 ((همیشه باغ  بود پایمال دست خزان))

 اگر چه زان حرم پاک مانده مشتی خاک

 به چشم اهل نظر برتر است ز باغ جنان

 برون نمای سر از خاک یا رسول الله

 کتار قبر تو قبر حسن شده ویران

 بمیرم از غمت ای میوه دل زهرا

 که از غمت دل زهرا شده چو باغ خزان

 شده خراب مزار کسی که در غم او

 بس است دیدن راس پدر به روی سنان

 مگر نه باقر دین را به زهر کین کشتند

 دگر چرا نمودند قبر او ویران

 به سر زنید و بگویید شیعیان امشب

 خراب گشته مزار رِِِییس مذهبمان

 هزار مرتبه شکر قبر فاطمه مخفی است

 که نیست طاقت بی حرمتی به مادرمان


» اشعارتخریب بقیع

 

 

 

 

 

 

 

 

بنویسید " حرم " کور شود چشم حسود

بنویسید سر آرند ملائک به سجود

بنویسید که زیباست بدون گنبد

بنویسید که زیباست شبیه مشهد

سالیانی ست که با داغ بقیع میسوزیم

فانی شعله ی عشقیم، جهان افروزیم

مژده بر دیده که زائر شدنی خواهد بود

مجلس هروله دایر شدنی خواهد بود

عاقبت چشم عدو نیز خزان خواهد دید

عوض آنچه به ما رفت گران خواهد دید

بنویسید " بقیع " گریه به راه اندازید

رخنه در سینه نمایید وَ آه اندازید

قلمی دست بگیرید که تشریح کنید

غزلی ساخته آن را پُرِ تلمیح کنید

 ب " یعنی که بسوزیم بر این غربت عشق"

قاف " یعنی قسمی هست که بر تربت عشق"

خوردم و غصه ی ایام گریبان گیرم

شد و انگار همین بود همه قسمت عشق

ی " یعنی یخ ما آب نشد تا امروز"

پشت ابر است یگانه رخ آن طلعت عشق

عین " عطریست که در بین فضا پیچیده"

وه چه مستی دهد این تربت خوش نکهت عشق

بنویسید که ما چشم به ره دوخته ایم

جزو زریّه ی کاشانه ی در سوخته ایم ...


» عناوين آخرين مطالب
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پایگاه اشعارمذهبی بیت الائمه بوده وهرگونه کپی برداری باذکرنام منبع بلامانع است ....