پایگاه شعرمذهبی به شمادوست گرامی خوش آمدمی گوید اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً - دوست گرامي شما مي توانيد اشعارخويش رابه وب سايت ماارسال تانمايش داده شود- شما مي توانيد جهت استفاده از اشعار شاعرومداح اهل بيت برادرحاج مهدي جهان ميهن باسبک جديد به لينک واقع در موضوعات سايت وياوب سايت شخصي ايشان مراجعه نماييد www.zeynabiuon@mailsara.comیاwww.zeynabiuon@mihanmail.irارسال فرمائید




   


   
موضوعات مطالب
صفحه اطلاع رسانی پایگاه بیت الائمه(ع)
اشعارشاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان (میهن)
متن اشعار اربعین حسینی
عکس های تاریخی وقدیمی مشهد(حرم امام رضا(ع))
شهادت امام حسن عسکری (ع)
متن اشعارولادت پیامبر(ص) وامام صادق(ع)
متن اشعار حضرت عباس (ع)
متن اشعار سینه زنی امام حسین (ع)
متن اشعارامام زمان (عج)
متن اشعارحضرت علی (ع)
متن اشعار رسوا.. (ص)
متن اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)
متن اشعار شهادت حضرت زهرا(س)
متن اشعار شهادت امام باقر(ع)
متن اشعار شهادت امام سجاد(ع)
متن اشعارولادت امام حسن عسکری (ع)
متن اشعاروفات حضرت معصومه (ص)
تصاویروعکس های مداحان اهل بیت (ع)
متن اشعارمحرم
متن اشعارامام رضا(ع)
متن اشعارمناجات باخدا
متن اشعار حضرت علی اصغر(ع)
متن اشعارحضرت علی اکبر(ع)
متن اشعارحضرت رقیه (س)
متن اشعار مسلم بن عقیل (ع)
متن اشعاردرباره کربلا
متن اشعار دهه فاطمیه
مباحث حقوقی(برای دانشجویان رشته های حقوق )
متن اشعار درمدح امام زمان(عج)
متن اشعاردرباره عیدنوروزوبهار
متن اشعارسیزده بدر
صفحه برچسب های وبلاک
احادیث حضرت زهرا(س)
اشعاروفات حضرت ام البنین (س)
متن اشعارولادت حضرت زهرا(س)
متن پیامک روز زن -همسر
متن اشعارولادت امام محمدباقر(ع)
متن اشعارماه رجب
متن اشعارولادت امام جواد(ع)
متن اشعارولادت حضرت علی(ع)
صفحه سیاسی
متن اشعاروفات حضرت زینب(س)
متن اشعارعیدمبعث
متن اشعارولادت امام حسین (ع)
متن اشعارولادت حضرت عباس(ع)
متن اشعارولادت امام سجاد(ع)
متن شعردرباره کاظمین
متن شعردرباره نجف
متن شعر درباره سامرا
متن شعردرباره کربلا
متن شعردرباره مدینه
اشعارولادت امام زمان (عج)
متن اشعارصلواتی
متن اشعارولادت حضرت رقیه(س)
متن اشعارماه مبارک رمضان
روزنامه ها وخبرنامه های کشوری
صفحه تبلیغات وخریدوفروش رایگان اجناس شما(اقتصادی)
متن اشعاروفات حضرت خدیجه (س)
متن اشعارولادت امام حسن مجتبی(ع)
متن اشعارشبهای قدر(لیله القدر)
مطالب متفرقه وب سایت
متن اشعارعیدسعیدفطر
تصاویر متحرک
تصاویر متحرک
اشعارسالروز تخریب بقیع
متن اشعارمراسم عروسی- دامادی
اشعارشهادت امام صادق(ع)
متن اشعاردهه کرامت
متن اشعارولادت حضرت معصومه
اشعارولادت امام رضا(ع)
متن اشعاراستقبال از محرم
متن اشعارشب اول محم
متن اشعارشب دوم محرم
متن اشعارشب سوم محرم
متن اشعارشب چهارم محرم
متن اشعارشب پنجم محرم
متن اشعارشب ششم محرم
متن اشعارشب هفتم محرم
متن اشعارشب هشتم محرم
متن اشعارشب نهم محرم
متن اشعارشب دهم محرم (عاشورا)
اشعارحرکت کاروان کربلا
تحقیق آماده (دانشگاه .دبیرستان.دبستان.راهنمایی)
متن اشعارشهادت امام جواد(ع)
متن اشعارسالروز ازدواج حضرت علی(ع) وحضرت زهرا(س)
متن اشعارحربن ریاحی
شگفتی های قرآن
متن اشعارروز عرفه
لینک مستقیم به مطالب وب سایت های دوستان
کتابخانه الکترونیکی
دانلود نوحه (صوتی وتصویری)
استخاره
متن اشعارعیدغدیرخم
فایل های اشعارمذهبی (به صورت word)
متن اشعاررحلت پیامبر(ص)
فروشگاه بیت الائمه(س)
نويسندگان وب سایت
آمار و امكانات
»تعداد بازديد امروز:

طراح قالب

Template By:

درباره وبگاه

وب سایت پایگاه شعربیت الائمه (ع)باترویج اشعارمذهبی ونوحه وسینه زنی و... طراحی گردیده که به یاری خداونظرات شمادوستان کارخویش راادامه ودرزمینه ائمه اطهار(ع)گام برمی دارد.
لينك دوستان
»

»

»

»

»

»

»

»

فروشگاه تجارت حلال
فروشگاه هایپرثنا
سایت آپلود2
غریب مادر (شعر آیینی)
سایت هیئت های خراسان رضوی (لیست هیئت ها)
ساخت اسلایدمتحرک
وب سایت تکدید(شعر)
وب سایت شعر(مجتبی دسترنج)
وب سایت یاس کبود
معاونت حقوقی مجلس( کتابخانه)
دانلودنوحه
پایگاه تخصصی اهل بیت
ديوان شعر اهل بيت ع
وب باشگاه شعرآئینی
وب سایت توصیه های اخلاقی و..
وب سایت یامرتضی علی (ع)
وب سایت شوریده (دانلودنوحه)
در گذرگاه زمان
عطش روضه
وب سایت تقاطع
وب سایت زندگینامه مشاهیرواشخاص معروف و..
وب سایت اسلامیه
وب سایت بینات
علوم غریبه و...
شگفتی های قرآنی
وب سایت حکایات وحکمت
وبلاگهای منتخب درمیهن بلاگ
وبلاک هیئت محبان الزینب(س) جاده سیمان
سامانه ارسال پیام رایگان(پرند)
سامانه ارسال پیام رایگان(گیل پیامک)
سامانه ارسال پیام رایگان(پارسه)
سامانه ارسال پیام رایگان2
سامانه ارسال پیام رایگان
وب سایت های ارئه دهنده بنررایگان
ساخت بنر رایگان
سایت بعثه مقام معظم رهبری خراسان
سایت دانشگاه علمی کاربردی شهرداریهای خراسان
پایگاه مداح اهل بیت علیمی
پایگاه شخصی حاج مهدی اکبری
پایگاه شخصی حاج محمودکریمی
مرکز تنظیم آثارآیت ا... بهجت
سایت آیت ا... حکیم
سایت آیت ا... مدرسی
سایت بنیاداسلامی آیت ا... خویی
سایت آیت ا... وحیدخراسانی
سایت آیت ا...میرزاجوادتبریزی
مجمع احیای غدیر شهرستان ساری
پایگاه تخصصی اشعار اهل بیت
سازمان بسیج مداحان همدان
هئیت محبان الزهرا(س)بسیج بیشه سر
هیئت رزمندگان اسلام
پایگاه سادات
بانک اطلاعات شهرمشهد مقدش
هیأت مذهبی باب الحسین(علیه السلام)مشهد
هیئت حیدر کرار - مشهد مقدس
هیئت متحده غمزدگان حضرت رقیه (س) مشهد
پایگاه اطلاع رسانی جلسات هیئت های مذهبی
هیئت مکتب الحسین(ع) اصفهان
سایت هیئت محبان الرضا(ع)
سایت محمل (اشعارمذهبی)
وب سایت شخصی شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان میهن
مداحی وشعر
مشق هیئت (اشعارمذهبی )
وب سایت صلوات آنلاین
هیئت قمربنی هاشم
مسکین باخرزی
وب سایت عمیت عین لاتراک
هیئت کف العباس (ع)رودسر
پایگاه تخصص مدح
ازدحام گودال (شعر)
فریادالعطش (شعر)
وبلاک شعرشاعر(شعر)
وبلاک سهیل عرب(قاسم بن الحسن(ع))
وبلاک غمخانه رباب (س)
لیست کامل سایت های خبری ، روزنامه ها و خبرگزاری های فارسی
پایگاه های اطلاع رسانی و روزنامه های کشور
فهرست روزنامه های ايران
وبلاک باب الحرم جدید(شعر)
وبلاک کربلا
شعر
وبلاگ رضیع الحسین(ع)
اوج پرواز
مداحین اشعار
وبلاگ اشعار کامل شاعران
سایت هیئت محبان الرضا(ع)
سایت سادات
رئوف اهل بیت (شعر)
هیئت انصارالرضاع(مشهد)
هئیت جنت العباس اصفهان
وبلاک خادمین حسین بن علی آبدانان
سایت هیئت های تهران
سایت حسینیه (نوحه )شعر
سایت باب الحرم (جدید)
بزم اشک (شعرمداحی)
سایت فاطمه(س)
سایت قائمیه اصفهان(دانلودنرم افزار)
بانک اشعارمذهبی2
مادحین (اشعارمذهبی)
دینی(اشعار)
اشعار(یاحسین)
سایت اشعارمذهبی
سایت مداحی (متن اشعارمذهبی)
خیمه دلسوختگان
سایت حرم شاه
بانک اشعارمذهبی
2- پخش زنده از حرم های ائمه (ع)
1- پخش زنده از حرم های ائمه (ع)
پخش زنده حرم حضرت عباس(ع)
پخش زنده حرم امام رضا (ع)
پخش زنده ومستقیم حرم امام حسین (ع)
سایت امام 8
سایت معراج
سایت باب الحرم
بعثه مقام معظم رهبری (خراسان رضوی)
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

آرشيو مطالب
پيوند هاي روزانه
» متن اشعارولادت امام سجاد(ع)وامام حسین(ع)وحضرت عباس(ع)

مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد

پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد

مژده ای دل که برای دل غمدیده ما

هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد

خیز ای دل تو بیارای کنون بزم طرب

که دگر موسم اندوه به پایان آمد

مطربا نغمه نو ساز کن و پای بکوب

که به ما مژده وصل شه خوبان آمد

ساقیا باده بده خود بنما سرمستم

زان می‌ای کو به تن خسته ما جان آمد

ظلمت و تیرگی شام الم رفت کنون

روز شادی شد و خورشید فروزان آمد

غنچه‌ی دهر در این روز بخندید دگر

که به بستان علی نوگل خندان آمد

عطر پاشید به بستان که همه عطرآگین

سمن و یاسمن و سنبل و ریحان آمد

بلبل از لب به ترنم بگشاید نه عجب

که به گلذار نبی بلبل خوش خوان آمد

گوهری از صدف بحر کرم گشت عیان

که به توصیف رخش لولو مرجان آمد

نور حق جلوه به برج شرف زهرا کرد

بین به این نور که این گونه درخشان آمد

وه چه روزی است مبارک ز قدوم شه دین

موسم مغفرت و رحمت یزدان آمد

روز فرخنده میلاد حسین ابن علی(ع)

مژده‌ی خامُشی آتش نیران آمد

باعث کون و مکان منشاء ایجاد حسین

که وجودش به جهان مفخر انسان آمد

مظهر ذات خدا سبط رسول دو سرا

نور چشمان علی آن شه مردان آمد

حیف و صد حیف که در واقعه کرب و بلا

بر تن خسته او ظلم فراوان آمد

بر سر عهد و وفا در ره معشوق نگر

خود فدا کرد که سالار شهید آن آمد

ای غلامان اگرت بار گنه سنگین شد

غم مخور چونکه حسین شافع عصیان آمد

 

 

 

 

 

مرا با عشق عترت زاده مادر

مرا شیر مَحبت داده مادر

نباشد لَنگ در محشر كُمیتم

كه من از دوستان اهلبیتم

شدم از خردسالی بی اراده

ارادتمند، بر این خانواده

سر این سفره عمری ریزه‌خوارم

ولینعمت بجز ایشان ندارم

خدا داند كه بر ایشان چه داده‌ست

كه خود هم عاشق این خانواده‌ست

چُنان كعبه سیه‌پوش حسینم

غلام حلقه در گوش حسینم

مرا جز عشق او سرمایه‌ای نیست

به سر جز سایه‌ی او سایه‌ای نیست

نه هر اهل دلی دلداده‌ی اوست

كه مستی‌ها همه از باده‌ی اوست

گر اینجا مرثیت‌خوان حسینم

در آنجا هم سر خوان حسینم

بدو وابسته باشد تار و پودم

و زو باشد همه بود و نبودم

چو اینجا انتسابم با حسین است

به فردا هم حسابم با حسین است

خوش آن عاقل كه شد دیوانه‌ی او

كِشد مرغ دلش را دانه‌ی او

دلم را اشك عشقش شستشو داد

مرا در چشم مردم آبرو داد

دلی را كآتش عشقش فروزد

یقین دارم كه در دوزخ نسوزد

*****(شور-ولادت )

ولادت حضرت عباس(ع)

زندگی بی تو رو مولانمی خوام  

          بی تو من جنت الاعلا نمی خوام

     تا  توئی   ساحل   دریای  دلم   

         بی تو من مولا که دریا نمی خوام

من فقط  تورومی خوام ، تورومی خوام ، تو رومی خوام

  عیدی از دستهای تو صفاداره  

           مردن  به  پای تو صفاداره

           بزار  که   تموم   عالم بدونن      

       مهرتو ،توسینه من جا داره

دل فقط توروداره ، تورو داره ، توروداره

    عمریه  دارم  میگم  که یارمی   

          تو امید دل بی قرارمی

              تونمازوتوقنوت وتوتمام دلمی     

        توذکرتکبیره الحراممی

تو فقط عشق منی ، عشق منی ، عشق منی

مگه  چیزی   از  تو  آقا کم  میشه       

      آسمون در پیش پاهات خم میشه

 چی میشه در شب میلادت حسین(ع)    

         ببینم   دل    زائر   حرم    میشه

دل فقط حرم میخواد ،حرم میخواد، حرم میخواد

 

بی تو من هیچ شورواحساس نمی خوام  

       بی تو من حتی که الماس نمیخوام

د رشب   میلاد    تو        قسم      آقا   

     زندگی  بی تورو  عباس  نمی خوام

دل فقط عباسیه ، عباسیه ،عباسیه

روی دستای علی(ع) خنده کنون

             می بوسه علی اونو از دل و جون

     می لرزه زیرپاهاش هر نه فلک     

         آفریده    خدا     یه     پهلوون

دل فقط عباسیه ، عباسیه ،عباسیه

 

 



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : شنبه 10 خرداد 1393برچسب:اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» متن اشعارولادت امام سجاد(ع)وامام حسین(ع)وحضرت عباس(ع)

شب ميلاد حسين آن شه گلگون كفن است

كــه ز يـمـن قـدمـش شـــاد دل مــرد و زن اســت

شاد و خرم چمن است

شيعه دور از محن است

تـهـنــيــت گـو بـزمـيـن آمـده انـد اهـل سما

زانـكـه مـيـلاد حـسـيـن است كه فخر زمن است

 

شاد و خرم چمن است

شيعه دور از محن است

خـانـه ي فـاطـمـه روشـن شـده از مقدم او

نـازم ايـن مـهـر كه چهرش همه پرتوفكن است

شاد و خرم چمن است

شيعه دور از محن است

جـلـوه گر آمده آنگونه جـمـالش كه مپرس

دانـم آنـقـدر كه بر شمس و قمر طعنه زن است

شاد و خرم چمن است

شيعه دور از محن است

پـسـر فـاطـمـه مـا را بسوي خويش بخوان

چشم ما سوي تو اي خسرو دور از وطن است

شاد و خرم چمن است

شيعه دور از محن است

گـو «حياتي» غم فرداي قيامت چه خوري

كـه تـو را خـسرو ديـن دافع رنج و محن است

********

 

 

 

 

 

 

 

 

شكر لله كه جهان بار دگر احيا شد

 در رحمت به رخ خلق دو عالم واشد

دل ما از نعم رحمت حق شيدا شد

 همچو فردوس برين روى زمين زيبا شد

مژدگانى بده اى دل كه به شادى و خوشى

 جشن ميلاد حسين بن على برپا شد

در شب سوم شعبان به دو صد جلوه گرى

 صاحب يك پسر خوش سيرى زهرا شد

جلوه گر شد ز افق كوكب بخت بشرى

 كه مقام بشريت ز حسين پيدا شد

شد نبى شاد و على خرّم و زهرا مسرور

كه گل سرسبد گلشن طاها واشد

روز روشن به بر چشم عدو گشت سياه

 تا كه خورشيد شب افروز جهان آرا شد

پيش از اين واقعه آزادگى از بهر بشر

 قطره اى بود ز يمن قدمش دريا شد

آمد آن مظهر آزادگى و آزادى

 كه رژيم ستم از قدرت او ملغى شد

آمد آن شير شجاعت كه به هنگام نبرد

 زهره شير ژيان آب از آن مولا شد

آمد آن پاك سرشتى كه جناب موسى

 از يد قدرت حق مات يد بيضا شد

آمد آن منبع لطف و كرم و جود و سخا

 كه ز خوان نِعَمَش نفس بشر احيا شد

مجمع پنج تن از آمدنش شد كامل

 حكم توشيح قوانين خدا اجرا شد

بوسه زد بر لب و رخسار وى و گفت نبى

سند چوب به دندان زدنت امضا شد

نقشه قتل تو در كربُ بَلا ريخته شد

 سبط آزادگيت زيب و فر دنيا شد

حكم ببريدن انگشت و سرت شد تصويب

سرگذشت سر تو همچو سر يحيى شد

سرگذشت تو گذشته است ز توصيف بلا

 با گذشت تو بپا مكتب دين ما شد

 

 

مژده اى دل كز ره امشب جان جانان آمده

 جان جانان در جهان از راه احسان آمده

خلق عالم را صفابخش دل و جان آمده

اى محبّان بار ديگر ماه شعبان آمده

ملك هستى غرق رحمت گشته از اين فيض عام

ساقيا برخيز و ما را باز مى در جام كن

 شعلهور جان مرا از آب آتش خام كن

در ميان مردم دنيا مرا گمنام كن

 يا چو مجنونم اسير عشق بى فرجام كن

بيش از اين دارى مرا حيران چرا هر صبح و شام

تا سحر مى سوخت جانم دوش از داغ فراق

 بود سرتاپاى من گويى همه در احتراق

ناگهان زد هاتف غيبم نداى اشتياق

 كز چه بنشستى چنين مغموم در كنج وثاق

خيز از جا كآمد از ره خسرو شيرين كلام

سرو باغ دين گل گلزار پيغمبر حسين

 سبط خيرالمرسلين سلطان بحر و بر حسين

زيب آغوش و ضياى ديده حيدر حسين

 ميوه قلب بتول و حجت داور حسين

شد رُخ ماهش ضيابخش دل خيرالانام

چون ز رنج عصمت آن دُردانه آمد در وجود

 گشت روشن از فروغش عالم غيب و شهود

باب لطفش را خدا بر عالم امكان گشود

 جبرئيل آمد به سوى خانه زهرا فرود

گوييا بهر نبى دارد ز سوى حق پيام

اى حسين اى شهريار ملك دين و سرورى

 اى درخشان آفتاب چرخ حسن و دلبرى

اى كه در عالم زدى از عشق كوسِ برترى

 كرده اى در راه خود عشاق را از خود برى

دست ماه و دامن لطف تو اى والامقام

اى كه مركب تاختى هر سوى در ميدان عشق

 اى كه سرانداختى چون گوى در چوگان عشق

اى كه بودى روز و شب سرگشته و حيران عشق

 روح عشق و قلب عشق و جسم عشق و جان عشق

ريخت ساقى از ازل آرى مى عشقت به جام

اى قرار جان زهرا زينت عرش برين

نور چشم مصطفى اى خسرو دنيا و دين

باعث ايجاد خلق اولين و آخرين

 بنده عشقت نجومى سوده بر خاكت جبين

از كرم درياب او را اى ولى ذوالكريم

 

 

 

 

 

امشب که صفامحفل جانانه گرهته

در بیت ولا قرص مهی خانه گرفته

امشب که دلت یاد بهشت ازلی هست

میلاد پر از نور حسین ابن علی هست

ساقی ولا آمد               ارباب وفا آمد

فطرس به کنار او         از بهر شفا آمد

دلا نظر کن زخود گذر کن بیا سفرکن سحر دمیده

ببین که خورشید و ماه شهر مدینه وکربلا رسیده

سپردن دل به عشق و مهرش نشان سر چشمه حیات است

وجود او تا ابد چراغ هدایت و کشتی نجات است

همیشه با ما    عنایتی دارد    که با سائلها  کرامتی دارد

مصباح هدا آمد                  تاثیر دعا آمد

ای خسته دلان امشب           بر درد دوا آمد

زدرگه خود نرانده کس را و لحظه ای هم مرا نراند

اگر نگاهش شود نصیبم دگر غمی در دلم نماند

حسین آمد    چه باصفا آمد     گل عشق و   بهشت ما آمد

حسین خون خداست      عزیز مصطفاست  پر از نور و صفاست

الا ای دل غمین           سر راهش نشین که او مشکل گشاست

به بزم جشن او امشب         خوشم که مهمانم

خوشا آنکس که ذکر او   شده حسین جانم

حسین جانم حسین جانم حسین حسین حسین جانم

خدا کند یکشبی که ما هم به کربلا باشیم

نوای ما یا حسین باشد به نینوا باشیم

خدا کند تا ندیده ام کربلا نمیرم من

ضریح شش گوشه اش درآغوش خود بگیرم من

همانجائی   که زاده زهرا

لب تشنه   کنار دو دریا

میان خاک و خون دیدند که دست وپا میزد

همانجائی که زهرا را حسین صدا میزد

بیا مادر بیا مادر بیا بیا مادر

مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد

پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد

مژده ای دل که برای دل غمدیده ما

هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد

خیز ای دل تو بیارای کنون بزم طرب

که دگر موسم اندوه به پایان آمد

مطربا نغمه نو ساز کن و پای بکوب

که به ما مژده وصل شه خوبان آمد

ساقیا باده بده خود بنما سرمستم

زان می‌ای کو به تن خسته ما جان آمد

ظلمت و تیرگی شام الم رفت کنون

روز شادی شد و خورشید فروزان آمد

غنچه‌ی دهر در این روز بخندید دگر

که به بستان علی نوگل خندان آمد

عطر پاشید به بستان که همه عطرآگین

سمن و یاسمن و سنبل و ریحان آمد

بلبل از لب به ترنم بگشاید نه عجب

که به گلذار نبی بلبل خوش خوان آمد

گوهری از صدف بحر کرم گشت عیان

که به توصیف رخش لولو مرجان آمد

نور حق جلوه به برج شرف زهرا کرد

بین به این نور که این گونه درخشان آمد

وه چه روزی است مبارک ز قدوم شه دین

موسم مغفرت و رحمت یزدان آمد

روز فرخنده میلاد حسین ابن علی(ع)

مژده‌ی خامُشی آتش نیران آمد

باعث کون و مکان منشاء ایجاد حسین

که وجودش به جهان مفخر انسان آمد

مظهر ذات خدا سبط رسول دو سرا

نور چشمان علی آن شه مردان آمد

حیف و صد حیف که در واقعه کرب و بلا

بر تن خسته او ظلم فراوان آمد

بر سر عهد و وفا در ره معشوق نگر

خود فدا کرد که سالار شهید آن آمد

ای غلامان اگرت بار گنه سنگین شد

غم مخور چونکه حسین شافع عصیان آمد



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : شنبه 10 خرداد 1393برچسب:اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» متن اشعارولادت امام سجاد(ع)وامام حسین(ع)وحضرت عباس(ع)

حضرت سقا

ای علمداری که دستت بوسه گاه مرتضاست

افضل الاعمال حیدر بوسه بر دست شماست

اقتدا بر مرتضی کردند جمع اهل بیت

دست توسرشار از عطر نسیم بوسه هاست

بوسه بر دست تو طعم بوسه بر قرآن دهد

دستهایت آیه های سفره دار هل اتاست

امتیاز بوسه بر دست تو، دست فاطمه است

چونکه مَس آیه تطهیر پاکان را سزاست

صف کشیدند انبیا تاکه خدا رخصت دهد

بوسه بر دستت زنند ، این آرزوی انبیاست

گر خداقسمت کند یک بوسه بر دستت زنیم

ما و نسل ما خدائی تا ابد حاجت رواست

ای که در سجده دو دست و صورتت بر روی خاک

باعث گرمی بازار مناجات خداست

ای که ساعتها میان سجده می گفتی خدا

بنده ای کوچک به درگاه تو گرم التجاست

تا که دست تو به سوی آسمان می شد بلند

حق ندا می داد وقت استجابت بر دعاست

پینه پیشانی ات العفو گو تا محشر است

اشک تو آمرزش ما بندگان پرخطاست

ای که می دادی قسم حق را به نام فاطمه

خاک نخلستان زاشک جاری تو با صفاست

حیف باشد گر فقط از خوشگلی ات دم زنیم

کمترین مدح تو گفتن از رخ و از چشم هاست

گرچه یوسف را خدا از صورت تو خلق کرد

حسن صورت شمه ای از سیرت تو باوفاست

در اطاعت بهترین و در عبادت برترین

دست و چشم تو مطیع پادشاه کربلاست

می توانستی به هم ریزی تمام خصم را

لیک گفتی امر،امر زادهء خیرالنساست

ای برادر بر امامین و عموی نُه امام

عَمّی العباس ذکر دائم آل عباست

مایقین داریم هنگام فرج ای ذوالعلم

بیرق صاحب زمان بر دوش تو صاحب لواست

فوق ایدیهم یداللهی که فرموده خدا

وصف دست توست که بالاترین دستهاست

حضرت سقا مه هاشم، تماشای رخت

کاشف الکرب حسین و زینبین و مجتباست

لقمه لقمه از غذای روز تاسوعای تو

ارمنی گیرد شفا چون سفره ات دارالشفاست

برعلی سوگند ای حیدر جمال علقمه

روز تاسوعای تو روز غدیر کربلاست

روز تاسوعا حوائج را برآورده کنیم

چونکه عاشورا فقط هنگامه شور و عزاست

مادرت ام الفضائل حضرت ام البنین

فاطمه است و دومین همسنگر شیر خداست

مادرِقامت رشید چار سردار رشید

مادر رزمندگان جبهه ی کرب وبلاست

مرتضی خواهان او شد از دعای فاطمه

گوهری نایاب بود و قدردانش مرتضاست

در مدینه می نماید مادری بر زائران

دست پخت فاطمه از دستِ او خوردن بجاست

در فراق قبر زهرا، تربت ام البنین

در مدینه باعث آرامش دلهای ماست

روزگاری که شود آباد گلزار بقیع

بیت سقاخانه ی ام البنین آنجا بپاست

ای برادرهای تو باب الحوائج بر همه

شیعه حتی غافل از این حلقه مشکل گشاست

مادرت وقت سفر فرمود بر اَخوان تو

پاسداری از حریم دخت زهرا باشماست

همچو پروانه به گِرد محملش حلقه زنید

لحظه ای گر دور باشید از حریم او خطاست

این وصیت تا به شهر شام هم پایان نداشت

دید زینب چار سر بر گِرد او حیدر نماست.

یَل به آن گویند که پشتش نیاید بر زمین

تو به صورت بر زمین افتاده ای زهرا گواست

.

 

آمد آن ماه كه خوانند مه انجمنش

جلوه گر نور خدا از رخ پرتو فكنش

آيت صولت و مردانگى و شرم و وقار

روشن از چهره تابنده و وجه حسنش

ز جوانمردى و سقائى و پرچمدارى

جامه اى دوخته خياط ازل بر بدنش

آنكه آثار حيا جلوه گر از هر نگهش

وانكه الفاظ ادب تعبيه در هر سخنش

ميوه باغ ولايت به سخن لب چو گشود

هم فلك گشت كه تا بوسه زند بر دهنش

كوكب صبح جوانيش نتابيده هنوز

كه شد از خار اجل چاك چو گل پيرهنش

آنچنان تاخت به ميدان شهادت كه فلك

آفرين گفت بر آن بازوى لشكر شكنش

همچو پروانه دلباخته از شوق وصال

آنچنان سوخت كه شد بى خبر از خويشتنش

خواست دستش كه رسد زود بدامان وصال

شد جدا زودتر از ساير اعضا ز تنش

كوته از دامنت اى شاه مكن دست (رسا)

از كرم پاك كن از چهره غبار محنش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امشب است ان شب كه شادى بر در دربار عشق

حلقه مى كوبد كه عقل آمد پى ديدار عشق

ساقيا لبريز كن امشب ز مى پيمانه را

تا به مستى پرده بردارم من از اسرار عشق

سينه زنها سينه چاكان سينه سرخان را بگو

دست افشانى كنيد آمد سپهسالار عشق

تا كه سازد پرچم خودكامگى را سرنگون

زد قدم در ملك عالم ميرو پرچمدار عشق

نقطه پرگار هستى گر حسين بن على است

آمد از ره پاسدار نقطه پرگار عشق

تا دهد سرمشق جانبازى به جانبازى ما

آمد ان جانبازى قطعه قطعه پيكار عشق

آنكه با تيغ كجش شد قامت اسلام راست

آمد از ره تا ببوسد سنگر ايثار عشق

تشنه لب رفت و برون شد تشنه و لب تشنه كرد

جان شيرين را نثار مقدم دلدار عشق

بر سر پيمان نشست و با عدو پيمان نبست

داد سر با سرفرازى تا كه شد سردار عشق

دست داد و دست از فرزند زهرا بر نداشت

كز مقام و مرتبت شد جعفر طيار عشق

چشم داد و چشم بر خوان ستمكاران ندوخت

تا كه شد سيراب از سر چشمه سر شار عشق

ميشود مستور زير ابر تا روز معاد

ماه بيند روى ماهش تا كه نگردد خار عشق

از على بايد چنين فرزند تا روز مصاف

همچو گل پرپر شود تا كه نگردد خار عشق

شير حق را شرزه شيرى داد حق ، كز هيبتش

روبهان را مى كند در دهر تار و مار عشق

اى بنازم بر چنين ازاد مردى كز شرف

گوى سبقت برده در ايثار با اقرار عشق

آفرين بر همت مردانه اش كز يك نگه

چون على وا مى كند صدها گره از كار عشق

رحمت حق باد بر شير تو اى ام البنين

اين چنين شيرى نمودى هديه بر دادار عشق

تا كه او باب الحوائج هست دست حاجتى

شاعر ژوليده را نبود بر اغيار عشق

 

امشب به كاخ مرتضى ماهى پديدار آمده

ماهى كه پيش نور وى خورشيد و مه تار آمده

ماهى كه بر حسن صدها خريدار آمده

اى طالب ديدار مه هنگام ديدار آمده

فلاكيانش سر به سر حيران رخسار آمده

اكو نور بخش عالم و، هم نور الاءنوار آمده

لطف خداوندى به ما همواره و دائم باد

خاصه كه روز مولد ماه بنى هاشم بود

بر يارى دين نبى حق خواست ياور پرورد

و ز بهر صفين و جمل فرخنده افسر پرورد

يا بهر جنگ نهروان يكتا غضنفر پرورد

يا آنكه بهر كربلا سردار لشگر پرورد

بهر حسين ام البنين نيكو برادر پرورد

بايد چنان فرزند را اين گونه مادر پرورد

زينرو فروغ طلعتش تابيد بر خلق جهان

و زنوگل رخسار وى ، كشتى جهان رشگ جنان

چون آفتاب حيدرى تابيد بر ام البنين

آن سان كه از نيسان شدى اندر صدف در ثمين

ماه بنى هاشم عيان گرديد از آن مه جبين

تا آنكه گردد حامى دين خداوندى مبين

بهر حسين بن على پرورد يار و معين

چونان كه بودى مرتضى بر مصطفى يار و قرين

برگو به ماه آسمان بنما رخ خود را نهان

زيرا كه گشته در جهان ماه بنى هاشم عيان

از دامن ام البنين ماهى سر آورد برون

نى نى ، كه از خورشيد و مه والاتر آورد برون

ايزد ز كان مكرمت خوش گوهر آورده برون

وز آستين مرتضى دستى بر آورده برون

گوئى ز صلب حيدرى حق حيدر آورده برون

بهر صفوف مشركين او صفدر آورده برون

برگو به بوسفيانيان مير و علمدار آمده

بر يارى دين خدا يكتا مدد كار آمده

نورجبينش طعنه بر خورشيد گردون فر زند

خال رخ زيباى وى بر عالمى آذر زند

هم نرگس شهلاى او آتش به خشك وتر زند

هم بر دل خصمان خود مژگان وى خنجر زند

قدش چو طوباى جنان ، لبخند بر كوثر زند

باب الحوائج درگهش ، خوش آن كه بر آن زند

دست يد اللهى وى حلال مشكلهاستى

تحت لواى حضرتش دنيا مافيهاستى

چون مرتضى قنداقه عباس را بر گرفت

گفتا فلك : بر دست خود، مهرى مه انور گرفت !

يا از گلستان شرف وى لاله احمر گرفت

چونان كه گفتى مصطفى بر دست خود حيدر گرفت

بوسه به دستانش زد و از ديدگان گوهى گرفت

زان ماجرا غم بر دل و بر جان آن مادر گرفت

گفتا مگر عيبى بود در اين دو دست نازنين ؟!

شه گفت نى در كربلا گردد جدا از ظلم و كين

آرى كه خود اين دستها بايد علمدارى كند

در راه سبط مصطفى از جان وفادارى كند

بهر رواج دين حق دفع ستمكارى كند

از قتل قوم مشركين سيلاب خون جارى كند

بر حفظ ناموس خدا نيكو فداكارى كند

تا از حريم شاه دين آن سان نگهدارى كند

آن دم فداكارى وى مقبول و مستحسن شود

كو همچو جعفر، عم خود، دستش جدا از تن شود

آه از دمى كو شد جدا دستش كنار علقمه

آو اندر ميان مشركين افتاد شور وهمهمه

بنهاد بر زانوى خود راءسش عزيز فاطمه

آن پور زهرا كو بدى عرش خدا را قائمه

با ديده گريان بيان مى كرد شه اين زمزمه

كامشب بخوابد دشمنت ، بى ترس و بيم و واهمه

ليكن به چشم خواهرت ره نيست ديگر خواب را

واز ماتم خود سوختى دل (آهى ) بى تاب را

 

چـنـيــن نـقــل بــاشـــد ز اهـــل خـبـر

پــس از رحـلـت دخــت خــيــرالـبـشر

عــلـي شـيـر حـق صـهـر ختمي مآب

چــنـيـن كـرد ســوي بــرادر خـطــاب

بـگـفـــت اي عــقــيــل وفـــادار مــن

بــرادر تـوئـي يــار و غـمـخـوار من

كنون خواستگاري كن اي نيك دين

مــرا هـمـسـري پـاكـــدل،‌ مـه جـبـين

عـقيل اين سخن از علي چون شنود

بـه اجــراي فـرمان روان گشت زود

ز قــوم كـلابــه زنــــي شــد عــيــان

كــه نـيـكـو صفـت بـود و نيكو بيان

صـفـاتـش چـو مـردان نـيكو سرشت

بـه پـاكـي و خـوبـي چو حور بهشت

ز لـطــف خــداونـــد جــان آفـــريـــــن

بــپــا گـشـت بـزمـي چـو خـلد برين

بــعـــقـــد عـــلـــي آمــد ام الـبــنـيــــن

بــر او آفــريــن شـد ز جـان آفرين

ز الـــطـــاف خــلاق لــــوح و قــــلـــم

مــلاقـات خـورشـيـد و مـه شـد بهم

ازيـــن وصـــلــت نيـك چـنـدي گذشت

كـه مـيـلاد مـسـعــود عـبـاس گشت

ز ام الـبـنــيــن طــفــلـــي آمــد پـــديــد

كـه چـشـم جهـان بـهـتـر از او نديد

عــلـــي كـــودك خـويـش در بـرگـرفت

تــو گـوئـي كـه از مـاه اخـتر گرفت

بـــرخـــســـاره مـــاه او خــيـره مـانــد

گــل بــوســه بــر چـهـره او نـشاند

بــدســتـــش چـــو افــتـــاد او را نـگـاه

روان كرد اشك غم از ديده، شاه

از آن گــريــه شــد جــان مـادر غـمين

سـبـب را بـپـرسـيــد ام الـبــنــيـن

جــوابـــش بــفــــرمـــود شــيــر خــــدا

تــو آگــه نـئـي از چـنـيـن مـاجرا

كــه،‌ ايـن طـفــل،‌ شـايـسـته كاري كند

بــدشــت بــلا جــان نـثـاري كــنـد

هـمـيـن كــودكـــم در صــف كـــربــــلا

بــپــاي حـسـيـنـم كـنـد جــان فـدا

شـــود پـــاســـدار قـــيـــام حـــســـيـــن

كــه خـود را بخواند غلام حسين

هـمــيـــن اســت سـقـاي لـب تـشـنگان

كـه در پـيش دريا دهد تشنه جان

بـنـــامـــردمـــي خـصــم بـــي ديـــــن او

زنــد تـيـر بــر چـشـم حق بين او

چــو گـــردد جـــدا دســـت از پـيـكــرش

عـمـود شـقـاوت زنـد بــر سرش

ز پــشــت فــرس اوفــتــــد روي خــاك

هـميـن كـودكـم بـا تـن چـاكـچـاك

بــنـــالــــد در آنـــدم كـــه ادرك اخــــــا

بـرادر بـبـالـيـنــم اكــنــون بــيـــا

حـــســـيـــن آن عــزيـــز دل فـــاطــمــه

نــگــه تــا كـنـد جـانـب عـلـقــمه

بـبــيـــنـــد فــتـــاده بــــدريــاي خـــــون

 

تــن اطـهــر او شـده لالـه گـــون

 

ازيـــن غـــم قــد ســرو او خــم شــــود

 

دلــش غـرق انـدوه و ماتـم شـود

 

حــيــاتــي» از ايـن مـاجــرا دم مـزن

 

كـه آتـش زدي بـر دل مـرد و زن

مـيـلاد مسعـود اباالفضل جوان است

هـنگام شـادي و سرور شيـعـيـانــسـت

از دامـن ام البنين ماهي عيان است

كز روي وي شرمنده مـاه آسـمـانست

يـا فـاطـمه ام البنين زين تازه مولود

روشـن دل و چـشم امير مومـنانـست

يـا فـاطـمـه ام الـبـنـين اين ماه تابان

سردار و سقاي اميـر انس و جانـست

عـبـاس تـو در يـاري فـرزنــد زهــرا

اسـتـاده جـان بـركـف غلام آستانـست

عـبـاس تـو در كـربلا بـر يـاري ديـن

در عرصه ميدان چنان شير ژيانـست

گويد «حياتي» در شب ميلاد مسعود

از بهر طبعم لؤلؤ‌ و مرجان روانـست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سرور معنوي بر پاست هر جا

تجلاي خدا بر جاست هر جا

عجب شوري به شرق و غرب دارد

كه با شبهاي ديگر فرق دارد

شب ميلاد ثارالله آمد

جهان پرداز عيش از راه آمد

عزيزاني كه با ياد حسينند

به ياد جشن ميلاد حسينند

به هم گويند تبريك ولادت

ز ميلاد خدا مرد شهادت

حسين آن بر ترين اعجاز قرآن

كه جوشد از بيانش راز قرآن

مثال كوكبي رخشان برآمد

به روز سوم شعبان خوش آمد

حسين آمد كه شور عشق از اوست

تجلي هاي تور عشق از اوست

حسين آمد كه بي شبه و نظير است

غرض از بعثت و غدر و غدير است

حسين آمد كه حق پيراية  اوست

وجود ما سوا در ساية اوست

حسين آمد كه غيرت آفرين است

در انگشت اصالتها نگين است

حسين آمد كه بر عالم امام است

خطوط دفترش درس و قيام است

سحر كز مبدا فياض باري

نسيم جان فزا گرديد جاري

به حمد الله شب هجران سر آمد

كه خورشيد جهان از در درآمد

مدينه شد دوباره نور  باران

عيان شد چهره ماهي درخشان

چه ماهي كافتاب عالم افروز

به پايش چهره سائيده شب و روز

چه ماهي حاكم چرخ مدور

چه ماهي عامر مهر منور

ز نو شد خانة زهرا همه نور

تجلي گاه شد بر جلوه تور

ملائك صف به صف تا عرش رحمان

زمين و آسمان شد نورباران

ز آغوش بتول آن دخت خاتم

تجلي كرد وجه الله اعظم

عطا كرده يكي فرزانه فرزند

به فرزد ابوطالب خداوند

خود اين مولود شمس مشرقين است

عزيز مصطفي يعني حسين است

چه مولودي كه در اصل شريعت

حقيقت را بدي پير طريقت

نه كودك پير عقل و رهبر جان

كه جبرليش بود گهواره جنبان

گل زهرا نديده كس به عالم

كه باشد مفتخر اولاد آدم

 

 

گلي از دامن زهرا عيان شد

 

كه جان عالم از بويش جوان شد

 

تو اكنون زيب دامان رسولي

ولي روزي شوي مهمان خولي

سرت اي سربلند اوج عزت

كند گاهي به ني قرآن تلاوت

 

سرت با خون و خاكستر قرين است

 

مگر خورشيد خاكستر نشين است



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : شنبه 10 خرداد 1393برچسب:اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» متن اشعارولادت امام سجاد(ع)وامام حسین(ع)وحضرت عباس(ع)

خانۀ شیر خدا امشب پر از نور خداست

الـبشاره لیلۀ میلاد مصباح الهـداست

بر سر دوش نبی، شمس ولایت جلوه گر

پیش روی فاطمه، مرآتِ حسنِ ابتداست

فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال

هم محمد هم امیرالمؤمنین هم مجتباست

چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین

کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست

گام گامِ مقدمش، رشک گلستان بهشت

عضو عضوِ پیکرش، اوراق صنع کبریاست

این همان مصباح دست غیب رب العالمین

این همان قرآن روی قلب ختم الانبیاست

چشم نه، لب نه، جبین نه، حنجر و رخسار نه

پای تا سر غرق در گلبوسه‌های مرتضاست

با وجود آنکه نَبوَد رحمت حق را حدود

این نمای رحمت بی حدِّ ذات کبریاست

سبط احمد، نجل حیدر، آرزوی فاطمه

خون قرآن، اصل ایمان، قلب دین، روح دعاست

قطره‌ای از بحر لطفش چشمۀ آب حیات

ذره‌ای از خاک کویش درد عالم را دواست

وصف او باید کسی گوید که قرآن آورد

مدح او باید کسی گوید که او را خونبهاست

هر چه می‌بینم جمالش را، نبی پا تا به سر

هرچه می‌خوانم ثنایش را،علی سرتا به پاست

هر سری تقدیم جانان گشت، خاک پای او

هر دلی جای خدا گردد، بر او صحن و سراست

هر چه از او خواست ذات پاک حق تقدیم کرد

درعوض او ازخدای خویش بگرفت آنچه خواست

من نمی‌گویم، نمی‌گویم، خدا باشد حسین

لیک گویم گر خدایی از خدا خواهد، رواست

خواهـر مظلومۀ او مـادر آزادگی است

تـا قیامت بر همه آزاد مردان مقتداست

اصغری دارد که ذبح اکبرش خوانند خلق

دختری دارد که دست بسته‌اش مشکل گشاست

مادری دارد که در قرآن، خدا مدّاح اوست

مدح او تطهیر و قدر وفجرو نور و«اهل‌أتی»ست

قامتی دارد، قیامت گوشه‌ای از سایه‌اش

صورتی دارد که در چشم محمد دلرباست

بازویی دارد چو بازوی امیرالمؤمنین

هیبتی دارد که گویی خود علی مرتضاست

روز محشر ذکر کل انبیا یا فاطمه است

فاطمه گوید خداوندا حسین من کجاست؟

او بُوَد فُلک نجات و لنگرش دخت علی

این نباشد کفر اگر گویم خدایش ناخداست

شهریار کشور دل‌ها حسین بن علی

زادۀ ام‌البنین فرمانـدۀ کل قـواست

آنچه در عالم گنه کار است در روز جزا

گر خدا بخشد به یک موی حبیب او به جاست

گر چه حتی روز محشر چشم زهرا سوی اوست

هر شب او واقعه، هر روز او روز جزاست

اینکه خنـدانیم و گریـانیم در میلاد او

می‌کند ثابت، گِل ما از زمین کربلاست

آنکه سر سازد نثار دوست، از عالم سر است

کشتۀ محبوب را گر کشته پنداری خطاست

مرگ در بستر بوَد بر عاشق صادق حرام

این معما را کسی داند که با ما آشناست

شور ما شور شهادت، شوق ما شوق وصال

زخم ما یاری رحمت، خون ما آب بقاست

من ز خون دل نوشتم بـر جبین آسمان

هر که فانی در ره حق نیست، پایانش فناست

قبر: کعبه، رکن: مقتل، تربت عشاق: حِجر

مضجع من «مروه» و ایوان عباسم «صفا»ست

گو یکی گردند خلقت از برای قتل من

قامتم تنها برای خالق یکتا دوتـاست

آب را بر روی ما بسته نمی‌داند عدو

حنجر ما تشنـۀ آب دم تیغ بـلاست

وصل جانان از دم شمشیر می‌آید به دست

این همان معنای رمز «البلاءُ لِلولا»ست

"میثم" این مصراع را با خط خون باید نوشت

رأس ما از تن جدا شد، دوست کی از ما جداست؟

گر جهان را خیمه ای پنداشتی

زیر این خیمه عمودی داشتی

اصل خیمه دین حی داور است

پرچم زیبای آن پیغمبر است

باب خیمه حضرت مـولا بود

اصل خیمه چـادر زهـرا بود

گر حسین ار تار و پود خیمه است

بازوی عباس عمود خیمه است

همه حیثیت عالم و آدم با توست

در فرات نفسم گام بزن دم با توست

من از این جزر و مد سینه زنانت فهمیدم

ماه من شورش شبهای محرم با توست

....

دشمن از ترس تو مژه بر هم نزند

غضب آلوده ای و خشم خدا هم با توست

با حضورت حرم آل علی آرام است

تا زمانی که در این معرکه پرچم با توست

علقمه زیر شتاب نفست میسوزد

وعده ای داده ای و چشمه زمزم با توست

خرد شد ریخت به پایت همه هست حسین

قد بر افراشتن این کمر خم با توست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سالیانی بود خالی قاب دل

تا بجویم دلبری را باب دل

دلبری زیبا رخ و قامت بلند

طره گیسوی او همچون کمند

مستی ام با دیدنش افزون شود

بی خدایی از دلم بیرون شود

با تمام بی نشانیهای دل

از کجا او را بجویم وای دل

....

نم نم اشکم چکید از چشم تر

با دلم گفتم که ای خاکت به سر

دیدی آخر ای دل از غصه چاک

آرزویت را بری تو زیر خاک

گر چه عمری با غم دل ساختی

عاقبت دلدار خود نشناختی

تا دلم بشکسته شد اشکم چکید

ناگهان نوری به قلب من رسید

نور نه ماه میان آسمان

نی غلط گفتم خورشید زمان

گر چه عمری گشته ام در عالمین

بوده ام غافل من از باب الحسین

هر چه گشتم مثل او در ناس نیست

آی مردم او به جز عباس نیست

بسته ارکان فلکبر دست او

قدسیان آسمان هم مست او

وسعت چشمان او عرش خدا

هست بین خالق و او رازها

کعبه حاجات مردم در زمین

عالمی مست گل ام البنین

از نگاه او به خود لرزد عدو

لشگری ترسند از چشمان او

دست کی خواهد میان کارزار

هر که دیده چشم او کرده فرار

نی که این عالم چنین احساسی است

مهدی موعود هم عباسی است

محیط نـور را نـور آفریدند

سپاه شور را شور آفریدنـد

به خورشید ولایت ماه دادند

بگو نورِعلی‌نـور آفریدنـد

سپهر امشب زند بر خاک، زانو

مَلَک خوانـد ثنـای شهربانـو

خدا امشب ولیّش را ولی داد

جمالی منجلی نوری جلی داد

حسین بن علی چشم تو روشن

که امشب بر تو ذات حق علی داد

شب وجد امـام عالـمین است

که میلاد علی ابن الحسین است

جمالِ بی مثالِ داور است ایـن

به خَلق و خُلق و خو پیغمبر است این

حسن زادی، حسین آورده‌ای، یا

امیرالمؤمنین دیگر است ایـن

بـه چشم نـور از او نـور بارد

جمـال چـارده معصـوم دارد

به مولا جلوه مولا مبارک

جمال ربی‌الاعلی مبارک

امام چارم آوردی بـه دنیا

عروس حضرت زهرا مبارک

عبادت‌های حیدر یـاد آمد

که عید حضرت سجاد آمـد

به چشمم نور مطلق آفریدند

بـه نامم ذکر یـاحق آفریدند

یقین بـاشد مرا امشب دوباره

بـه سر شور فرزدق آفریـدند

سرشک شوق ریزد از دو عینم

که مداح عـلی ابـن الحسینم

به صورت حُسنِ صورت آفرینش

ز صورت آفریـنش، آفریـنش

فلک خواند به لب عین الحیاتش

ملک گوید به رخ حقّ الیقینش

کلام وحی ریـزد از دهـانش

دعا گل بوسه گیرد از لبانش

خدا مشتاق یارب یارب اوست

سحر دلـداده ذکر شب اوست

کلـیم الله مـدهوش تکـلّم

مسیحا زنده لعل لب اوست

عبادت بوسه گیرد از جبینش

خدا فرموده زین‌العابـدینش

ولایت تشنه جـام ولایـش

همه دل‌هاست، دشت کربلایش

چهل پرواز از گودال تا شام

چهل معراج تا طشتِ طلایش

سفر از کبریـا تـا کبریا داشت

عروجی همچو ختم‌الانبیا داشت

بـه خلقت در اسارت مقتدایی

کند در بنـدگی کار خدائـی

کند روز اسارت دست بسته

ز کار عالمی مشکل گشائی

فراز نـاقـه اوج اقتـدارش

زبان هنگام خطبه ذوالفقارش

کلامش همچو آیات شریفه

حماسه، روشنی، حکمت، لطیفه

بـه دریـای دلِ اهلِ تـولّا

گهر جاری است از متن صحیفه

دعای اوست وحی آسمانـی

معانی در معانی در معانـی

الا سیر عروجت تا سحرگاه

من الله و الی الله و مـع الله

نهان از چشم‌ها اسرار خود را

علی با چاه می‌گفت و تو با ماه

تـو قرآنی تـو ایمانی تـو دینی

تـو سر تـا پـا امیرالمؤمنینی

مزارت بیت قرب داور ماست

بقیعت کربـلای دیـگر ماست

به معراج عروج از خویش تا دوست

تـولای شما بـال و پـر ماست

به "میثم" از ازل شد این عنایت

که بـا مهر شما گردد هـدایت

 



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : شنبه 10 خرداد 1393برچسب:اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» متن اشعارولادت امام سجاد(ع)وامام حسین(ع)وحضرت عباس(ع)

به هر طرف نگری جلوه ی جمال خداست

ادب کنید که میلاد سید الشهداست

گرفته ختم رسل روی دست آینه ای

که در صحیفه ی او صورت خدا پیداست

به مصحف رخ او با وضو نگاه کنید

که نقطه نقطه آن جای بوسه ی زهراست

شکوه داوری و صورت محمدی اش

دل از رسول خدا می برد زبس زیباست

رسول و حیدر و زهرا دهند دست به دست

به خنده خنده گلی را که بلبلش طاهاست

هنوز نامده بگرفت دست فطرس را

که دست گیری از پا فتادگان با ماست

طلب کنید زمعبود هرچه می خواهید

که مستجاب در این لیلی شریف دعاست

به بیت وحی چراغ هدایتی تابید

که روشنایش افزون ز وسعت دنیاست

به منکران شفاعت بگو نگاه کنید

شفیع بر روی دست شفیعه ی دو سراست

خدا به ختم رسل کشتی نجاتی داد

که پیش وسعت او گم هزار ها دریاست

در انبیا و رسل در ائمه تنها اوست

که خاک تربتش از بهر درد خلق دواست

رسول گفت حسین از من است و من زحسین

نبی حسین و حسین اش همان رسول خداست

چه دیدنیست به بوستان سبز وحی گلی

که نقش بوسه ی پیغمبرش ز سرتا پاست

به شهریاری عالم مقام خود ندهد

کسی که پشت درخانه ی حسین گداست

به صبح سوم شعبان ولادت اول

ولادت دگرش ظهر روز عاشوراست

نوشته اند ز خونش به صفحه تارخ

که هرکه در ره حق شد فنا بقای بقاست

خدا گواست غلام سیاه چهره ی او

به خیل چهر سفیدان روزگار آقاست

حسین کیست چراغ هدایتی که از او

همیشه روشن هفتاد دو چراغ هداست

نسیمی از حرمش گر گذر کند به جهیم

جهیم اگر بفروشد به خلد ناز ، به خود ناز رواست

این حسین کیست چراغی که محفل نورش

تنور و مقتل و نوک سنان و تشت طلاست

وضیفه ی همه انبیا به دوشش بود

گذشت از سرو از جان کرد قامت راست

صبا شبنم به سیمای سه اختر می زند امشب

به درب شادی دلها فلق در می زند امشب

سحر مُهر اناالمستی به دفتر می زند امشب

ستاره با شفق حرف سه دلبر می زند امشب

کبوترهای دل یارب کجا پر می زند امشب

دم از عشق سه نوزاد و سه مادر می زند امشب

با ذکر تو روشنائی آید به دو عین

ای زاده فاطمه و سردار حنین

یک بار نه صد بار دل مادر تو

با نعره‌ی عاشقانه می گفت حسین

---------------------------------

جبرییل که گهواره تو می جنباند

با ذکر علی بر تو لالایی می خواند

دستاس بدون فاطمه می چرخید

مادر به نماز مست ذکرت می ماند

--------------------------------

« حسین منی » از سوی پیمبر

چنین معنا دهد بر اهل کوثر

اگر خلقت به یمن مصطفی بود

گل روی حسین شد حرف آخر

---------------------------------------------------

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یارا نشانه‌ات را از هر کجا گرفتم

گاهی ز کعبه گاه از سعی و صفا گرفتم

در های و هوی وصلت هردونشانه‌ها را

گاه از غریبه و گاه از آشنا گرفتم

دنبال عطر سیبت از هر طرف روانه

گاهی چنین پیام از باد صبا گرفتم

روز ازل که عهدی دیرینه بستم ای یار

عشق تو را چه زیبا من از خدا گرفتم

چون فطرسی ز هجران محزون و پرشکسته

عزم سفر به سویت ای دلربا گرفتم

جبریل کو که آید بر بال او نشینم

شوق حسین دارم جام ولا گرفتم

سر نه که قلب خود بر گهواره‌ات بسایم

ای خستگان ببینید دیگر شفا گرفتم

حبل المتین من شد زلفی که باد خم کرد

سر رشته محبت از مقتدا گرفتم

 

عشق علی به قلبم سرمایه الست است

 

عشق تو عالم (ذر) از مرتضی گرفتم

 

وقتی که بارش اشک از ابر وصل بارید

 

آقا بگو برات کرببلا گرفتم

 

 

 

 

 

 

من کیم سالار دینم من کیم سرّ مبینم

من کیم خصم ستمگر من کیم حق را معینم

من کیم عین الحیاتم من کیم ماء معینم

من کیم الله را نور سماوات و زمینم

من کیم فرزند زهرا و امیرالمومنینم

من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم

من به هر گم گشته ای تا حشر مصباح الهدایم

من همه آزاد مردان را امام و مقتدایم

من به ذات اقدس حق عبد پیش از ابتدایم

من کیم وجه خدا نور خدا خون خدایم

من کیم مولای خلقت هستی هست آفرینم

من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم

من کیم حجر و حطیمم من کیم رکن و مقامم

من کیم صبر و ثباتم من کیم خون و قیامم

من کیم شمس ولایت من کیم ماه تمامم

من رکوعم من سجودم من صلاتم من صیامم

من جوادم من کریمم من امانم من امینم

من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم

من کیم من کعبه ام من زمزمم سعیم صفایم

من کیم من باغبان گلبن عشق و وفایم

من خلیل صد ذبیحم من ذبیحاً بالقفایم

من عزیز فاطمه نجل علیِ مرتضایم

من نبی را جان شیرین خلق را شور آفرینم

من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم

خون من خون خداوند جهان آراست آری

جد محمد(ص) ، باب حیدر ، مادرم زهراست آری

روز من هر روز روز محشر کبراست آری

سوم شعبان نه ، میلاد من عاشوراست آری

چون خدا در قلب خلق اولین و آخرینم

من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم

بارها ختم رسل بوسید از پا تا سرم را

شستشو با اشک چشم خویش داده پیکرم را

کرده پیش از شیر مادر ذات حق پر ساغرم را

دوست دارم دوست دارم دوست دارم زائرم را

در گلستان جنان با زائر خود همنشینم

من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم

من شهادت را ز خون پاک خود اقبال دادم

من به عاشورائیان تا صبح محشر حال دادم

من بقا بر دین و قرآن و رسول و آل دادم

من نخورده شیر از مادر به فطرس بال دادم

من خدا را دست لطف و مرحمت در آستینم

من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم

گاه روی قلب پیغمبر چو قرآن جای دارم

گه به پشت و گه به زانو گه به دوش او سوارم

گاه سر بر دامن زهرای اطهر می گذارم

گاه در گودال خون بر خاک مقتل سجده آرم

گه به خاکستر بود ماه جمال نازنینم

من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم

من کیم من رمز قرآن ، من کیم من سر هویم

من کیم من مصطفا را رنگ و بوی و خلق و خویم

من کیم آن کو نبی گفت اوست از من من از اویم

من به کل انبیا با روی خونین آبرویم

من به خیل اولیا با مهر خود حبل المتینم

من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم

من به نای خسته ی دل نغمه ی راز و نیازم

من به درد بی دوای خلق عالم چاره سازم

من کیم من دلفروزم من کیم من دلنوازم

من کیم حکمم ، کتابم ، من کیم حجم ، نمازم

من وضو را آبرو بخشیدم از خون جبینم

من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم

من کیم آنم که آمد ارجعی در باره ی من

روح پیغمبر طواف آورده بر گهواره ی من

کاروان دل بود از هر طرف آواره ی من

مصحف پیغبران اعضای پاره پاره ی من

اولیا آرند حاجت از یسار و از یمینم

من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم

من دعای مستجاب آیه ی امن یجیبم

من به درد عالمی از تربت پاکم طبیبم

من شما را آشنایم ، دوستم ، یارم ،حبیبم

من غریبم من غریبم من غریبم من غریبم

من به میثم سوز دادم با کلام آتشینم

من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم

 

 

شعبان  شــد و پیک عشق از راه آمد

عطـــــر نفــس بقـــــــــــــــــية الله آمد

با جلوه سجاد، ابوالفضل و حســـــين

يك ماه و سه خورشيد در اين ماه آمد

***********

شــعبان کـه مه ســـرور هــر مــرد و زن است

تـابـان ز وجــود جـلوه « پنــــــــج تـــن» است

میلاد علی اکبر و سجاد و اباالفضل و حسین

هم مولد پـاک «حجـــت بن الحـــسن» است

آبروی حسین به کهکشان می ارزد

یک موی حسین بر دو جهان می ارزد

گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست

گفتا که حسین بیش از آن می ارزد

عالم همه قطره و دریاست حسین

خوبان همه بنده و مولاست حسین

ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش

از بس که کرم دارد و آقاست حسین

تا که پرسیدم ز قلبم عشق چیست

در جوابم اینچنین گفت و گریست

لیلی و مجنون فقط افسانه اند

عشق در دست حسین بن علیست

دامن عــــلقمه و باغ گل یاس یکیست

قمر هاشمیان بین همه ناس یکیست

سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب

نام زیبای ابــاصالح و عبـــاس یکیست

در کلاس عاشقی عباس غوغا می کند

در دل هر عاشقی عباس ماوا می کند

هر کس خواهد رود در مکتب عشق حسین

ثبت نامش را فقط عباس امضا می کند

نون قلم نبی ست و ما یسترون حسین

طاق فلک علی ست به عالم ستون حسین

خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین

با یک قیامت است هم الغالبون حسین

یادم ز وفای اشجع الناس آید

وز چشم ترم سوده ی الماس آید

آید به جهان اگر حسین دگری

هیهات برادری چو عباس آید

من آن شب خیز بیدارم زجان مشتاق دیدارم

به نان او خریدارم حسین را دوست می دارم

حسین را دوست می دارم که او پرورده زهراست

حسین آزاده سردار کفن پوشان عاشوراست

جهان تشنه حسین سقا همه قطره حسین دریا

حسین گل من ولی خارم حسین را دوست می دارم

حسین را دوست می دارم سرو جانم به قربانش

شب میلاد آمد فطرس و بگرفت دامانش

خدایش بر حسین بخشید چون بود از محبانش

بگفتا نوکر یارم حسین را دوست می دارم

حسین را دوست می دارم چو او محبوب جانان شد

ورا در سوم شعبان ملک گهواره جنبان شد

امین وحی از رویش ببوسید و ثناخوان شد

که ای خلاق دادارم حسن را دوست می دارم

مشرف گشت سلمان بر حضور حضرت زهرا

که ای خیر النسادر دل مرا رازیست پر معنا

ندانم از چه بی تاب است آخر این دل شیدا

به عشق او گرفتارم حسین را دوست می دارم

به سلمان فاطمه فرمود کای سردار ایرانی

تو را در دل بود دردی ندارد هیچ درمانی

مرا هم اینچنین دردیست در سینه پنهانی

خدا می داند اسرارم حسین را دوست می دارم

غرض سلمان و زهرا ب حضور مرتضی رفتند

محبان مشکل خود را برآن مشکل گشا گفتند

به جای چاره جویی از علی این نکته بشنفتند

منی که فخر ابرارم حسین را دوست می دارم

کلید حل این مشکل به دست مصطفی باشد

سه عاشق آمدند آنجا که طا ها را سرا باشد

رسول الله فرمود عشق من بیش از شما باشد

حسین منی اذکارم حسین را دوست می دارم

چو حل این معما بر پیمبر نیز مشکل شد

به لب نیکو پیامی جبرئیل از عرش نازل شد

بشارت یا رسول الله حدیث عشق کامل شد

قسم بر چرخ دوارم حسین را دوست می دارم

من همان روز ولادت که ز مادر زادم

بود زخمت به جگر نعمت مادر زادم

بوده ام هیچ و همه بودم و نبودم از توست

آن زمانی که نبودم ، به غمت دل دادم

به سر کوی تو ای کعبه آمال دلم

باد می آوردم گر چه دهی بر بادم

قصه عشق تو درسی نه که در سینه بود

این حدیثی است که دادند از اول یادم

....

سالها بود که در بند تعلق بودم

از زمانی که اسیر تو شدم آزادم

خواستم تا که برآرم سر از این هفت سپهر

صورت خویش به خاک قدمت بنهادم

نافه آوی صحرای غمت کاری کرد

کز خطا رستم در ملک ختا افتادم

هر چه دارم همه از پاکی مادر دارم

رحمت حق به روانش که حسینی زادم

پیش از آنی که پدر جانب مکتب بردم

الف قامت عباس تو شد استادم

عید نوروز من دلشده آن روزی بود

کآتش عشق تو آمد به مبارکبادم

«میثم» از عالم دیوانگی این را فهمید

از زمانی که اسیر تو شدم آزادم

امشب به بیت فاطمه رضوان گل افشانی کند

روح القدس مدحت گری،حورا غزل خوانی کند

گیتی به تن پیراهن از انوار ربانی کند

شادی و غم با دل صفا پیدا و پنهانی کند

در سینه های سوخته آتش گلستانی کند

زیبد جهان هستی خود ، یکباره قربانی کند

ریحانۀ ختم رسل فرزند زهرا آمده

آری حسین بن علی امشب بدنیا آمده

امشب به روی دست خود، قرآن گرفته فاطمه

امشب ز باغ آرزو،ریحان گرفته فاطمه

امشب ز دریای ولا،مرجان گرفته فاطمه

امشب ز داور گوهر ایمان گرفته فاطمه

امشب برای اهل دل ،جانان گرفته فاطمه

امشب حسینش را به بر چون جان گرفته فاطمه

امشب در عاشورائیان بر پا شده شوری دگر

از خانه زهرا رود بر آسمان نوری دگر

درسیر دریای ولا دل گوهرش را یافته

یا جان بظمان بلا روشنگرش را یافته

باطل شده سر در گم و ، حق محورش را یافته

بستان سرسبز ولا آب آورش را یافته

نخل امید فاطمه برگ و برش را یافته

فطرس به پرواز آمده بال و پرش را یافته

از آسمان و از زمین آید به گوش این زمزمه

ای عاصیان ای عاصیان آمد حسین فاطمه

شور آفرین عاشقان با شور عاشوراست این

مشعل فروز بزم جان روشنگر دلهاست این

ریحانه ی ختم رسل دردانه ی زهراست این

ماه امیرالمومنین مهر جهان آراست این

توحید از سر تا بپا قرآن ز سرتا پاست این

وجه خدا خون خدا عبد خدا سیماست این

گویم اگر در وصف او از آنچه هست آگاهیم

ترسم که هرکس بشنود خواند حسین اللهیم

جان بحرو او دردانه اش دل باغ او ریحانه اش

هستی همه دلداده اش عالم همه دیوانه اش

ایثار شمع محفلش خلقت همه پروانه اش

خلق زمین و آسمان یکسر گدای خانه اش

سرمست از جام جنون دیوانه و فرزانه اش

مرحون لطف و مرحمت هم خویش هم بیگانه اش

چشم همه دریای او قلب همه صحرای او

هر جا شده کرب و بلا هر لحظه عاشورای او

فطرس بیا فطرس بیا شور حسینی ساز کن

درد درون خویش را ابراز کن ابراز کن

حرف دل بشکسته را آغاز کن آغاز کن

پروانه شو پروانه شو پرواز کن پرواز کن

برگرد شمع‌ روي‌ او پرواز كن‌ پرواز كن

‌نازي‌ بكش‌ زآن‌ نازنين‌ بر خلق‌ عالم‌ نازكن

عین الحیات عاشقان در عالمین است این پسر

باب النجات عاصیان یعنی حسین است این پسر

آن سرو بستان قِدم تازد در این عالم قَدم

ناورده حرفی بر زبان نگشوده چشم خود زهم

دست گرفتاری گرفت از رحمت و لطف و کرم

لبخند زن پرواز کن گردیده گِرد آن حرم

زد بوسه بر گهواره اش قنداقه اش بوسید ، هم

این قصه دارد نکته ای یعنی گنه کاران چه غم ؟

من آمدم تا در یم عصیان بگیرم دستتان

از جام عشق خود کنم دیوانه و سرمستتان

من آمدم با بذل جان دل مرده را احیا کنم

من آمدم با ترک سر فرمان حق اجرا کنم

من آمدم هر فرد را آزاد در دنیا کنم

من آمدم بند ستم از پای عالم واکنم

من آمدم تا پرچم عدل و شرف بر پا کنم

من آمدم هر روز را اعلان عاشورا کنم

من آمدم تا رهنما در طی منزل ها شوم

با روی خونین تا ابد روشنگر دلها شوم

حسن خدا روی خدا این حسن من این روی من

خلق نبی خوی نبی این خلق من این خوی من

رنگ جنان بوی جنان این رنگ من این بوی من

حبل المتین عاشقان این تار من این موی من

سعی و صفای عارفان این بیت من این کوی من

آلوده دامانید اگر این بحر من این جوی من

من بین دریای ولا فلک نجات امتم

من بالب عطشان خود آب حیات امتم

خونین گلان باغ دین نوشند آب از خون من

ایثار دامن گیر من آزادگی مرهون من

افروختن ، خود سوختن ، آموختن قانون من

مجد و جلال و عزت و عشق و وفا ممنون من

قلب همه کانون من ، چشم همه جیحون من

خونی که ریزد بر زمین ، از چهره ی گلگون من

هرقطره اش می جوشد و صد بحر غفران می شود

بحری که هر موجش فزون زین هفت ایوان می شود

تنها نه اینجا فطرسی روئیده شد بال و پرش

تا حشر هر افتاده را من همدمش ، من یاورش

هرکس به طوفان غرق شد ، من کشتی اش ، من لنگرش

هر کس به صحرا گشت گم ، من هادیش من رهبرش

هرکس شهید دوست شد ، من سیدش من سرورش

هرکس که مست یار شد ، من ساقی اش من ساغرش

لبیک گو امداد گر فریاد رس فردا منم

حتی اگر کافر زند دست ولا بر دامنم

من عاشق شیدای حق ، حق عاشق شیدای من

پیمان خود را نشکنم ، گر بشکند اعضای من

صد ره ، اگر غلطد به خون هر لحضه سر تا پای من

صد بار اگر گلگون شود از خون سر سیمای من

هر روز گردد تازه تر ، ز امروز من فردای من

بر نسل ها باشد یکی میلاد و عاشورای من

هر روز بر آزادگان میلاد جان ما بود

در محفل دلدادگان میثم زبان ما بود



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : شنبه 10 خرداد 1393برچسب:اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,اشعارولادت امام حسین,ولادت امام سجاد,جهان میهن,ولادت حضرت عباس ,اشعارولادت حضرت عباس,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,,بیت الائمه,ولادت,شعرولادت,اشعارولادت,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» متن اشعارولادت امام حسن (ع) 1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اشعار میلاد امام حسن مجتبی(ع)

اشعار میلاد امام حسن مجتبی(ع) 

 

ضلعی از حدیث کسا

 

نذری کنید تا که دمی با خدا شویم

از این قفس که ساخته شیطان رها شویم

 

باری که روی دوش گرفتیم از گناه

روی زمین گذاشته و با صفا شویم

 

امشب شب در آمدن ماه فاطمه است

دیگر بس است باید از این خواب پا شویم

 

تا نیمه های ماه دگر صبر هم بس است

راهی بیت حضرت خیر النسا شویم

 

باید هزار سال عبادت کنیم تا

از سائلان واقعی مجتبی شویم

 

آقا عنایتی کن از این تن در آمده

قدری تو را صدا زده تا بی ریا شویم

 

قدری به ما نگاه کن آقا که تا ابد

گندم فروش صحن نگاه شما شویم

 

امشب به یمن آمدنت دست ما بده

آن باده ای که بر کرمت مبتلا شویم

 

حسنت مرا مقیم سرِ دار میکند

امشب علی ز لعل تو افطار میکند

 

وقتی تو را ز عرش فراتر گذاشتند

یعنی به روی دست پیمبر گذاشتند

 

در راه تو تمام خلائق نشسته اند

دل برده ای که نام تو دلبر گذاشتند

 

ماهی نبود تا که در این ماه گل کند

اینجا تو را به دامن مادر گذاشتند

 

خورشید را به امر خدا مثل هدیه ای

یک گوشه پیش هدیه حیدر گذاشتند

 

موسی برای مهد تو گهواره ساخت و

عیسی و دیگران روی آن پر گذاشتند

 

تا این که حاجت دل عالم روا شود

هفت آسمان به پای شما سر گذاشتند

 

امشب برای شادی زهرا و مرتضی

تاجی به روی فرق تو از زر گذاشتند

 

این افتخار ماست که با مقدم شما

ما را در آستان تو نوکر گذاشتند

 

با بودن تو فاطمه حس کرد مادر است

یعنی که اولین پسر چیز دیگر است

 

با مقدم تو دین خدا زنده میشود

ماه خدا کنار شما زنده میشود

 

عیسی به ناز مقدم تو ناز میکند

موسی که هیچ با تو عصا زنده میشود

 

ماه مبارک است در این نیمه های شب

با مقدم تو حال دعا زنده میشود

 

امشب که فاطمه به تو لبخند میزند

شهر مدینه غرق صفا زنده میشود

 

آقا خوش آمدی که در این لحظه های خوش

سلول های مرده ما زنده میشود

 

امشب تو آمدی و نبی گفت با علی

یک ضلع از حدیث کسا زنده میشود

 

وقتی شروع نهضت ارباب با شماست

با تو حسین و کرب و بلا زنده میشود

 

چشمان تو به چشم علی تا که وا شده

از آن به بعد نام شما مجتبی شده

 

شوری میان سینه من پا گرفته است

عشقی میان قلب و دلم جا گرفته است

 

مثل علی ست با نمک است و خدایی است

قنداقه ای که حضرت زهرا گرفته است

 

گویا دوباره موقع افطار آمده

با بوسه ای که از لبش آقا گرفته است

 

او که کریم خانه ی زهرا و حیدر است

رونق ز کار و بار مسیحا گرفته است

 

از سوی جنت آمده یا از سوی خدا

دسته گلی که حضرت موسی گرفته است

 

معمار گاهواره او دست جبرئیل

یعنی که کار عشق چه بالا گرفته است

 

یوسف رسیده است به پابوسی حسن

مجنون شده است و دامن لیلا گرفته است

 

با چشم خود دل از همه دل ها ربوده است

این ارث را ز ام ابیها گرفته است

 

آنقدر بیت حضرت زهرا شلوغ بود

یک هفته است نوح نبی جا گرفته است

 

ای برکت همیشه افطار ما حسن

خوش آمدی به خانه صدیقه یا حسن

 

از بس که مثل حضرت زهرا منور است

مست اند اهل خانه به قدری معطر است

 

حیدر ز شوق، محو تماشای روی اوست

گفتم که گفت فاطمه، او چیز دیگر است

 

گفته نبی عقیقه کند زودتر علی

آنقدر روی دلبر نوزاد محشر است

 

کی گفته است این که حسن مرد جنگ نیست

نیزه به دست حضرت فتاح خیبر است

 

گفتند نیست آشنا با فنون جنگ

جنگ جمل رسید همه دیدند حیدر است

 

با ضربه اش چو عایشه را زد به روی خاک

دیدند مستحق صد الله اکبر است

 

وقت نماز کنده شود از دل زمین

بیخود نبوده است که او مست کوثر است

 

در حلم و در عبادت و در سجده های شب

هم مثل مرتضی ست و هم چون پیمبر است

 

این را بدان کسی که به تن فخر میکند

محشر خدا به خلق حسن فخر میکند

 

مظلوم تر ز حیدر کرار یا حسن

ای نیمه شب به دوش شما بار یا حسن

 

ای صاحب تمام مکاتب ،امام عشق

استاد درس رزم علمدار یا حسن

 

ای قبله گاه خلق دو عالم بقیع تو

ای از دل شکسته خبردار یا حسن

 

پیری زود رس ز چه آمد سراغ تو

از غصه های کوچه عزادار یا حسن

 

ای زیر بار تهمت و دشنام بین شهر

ای از تمام شهر طلبکار یا حسن

 

آقا شنیده ام که قدت را شکسته اند

وقتی که سوخت آن در و دیوار یا حسن

 

آقا شب ولادت و روضه حلال کن

این روضه را زمینه عشق و وصال کن

 

 

---------------------------------

 

بالی برای پر زدنم دست و پا کنید

از قید و بند غصه دلم را رها کنید

 

ای روزه دارهای سر سفره ی کرم

حالی چو دست داد برایم دعا کنید

 

وقت سحر که فیض مناجات کامل است

منت گذاشته و مرا هم صدا کنید

 

ای سائلان پشت در خانه کریم

راهی برای رد شدن عشق واکنید

 

خیرات میدهند به هرکس که آمده

جانی بیاورید و به پایش فدا کنید

**

روزی که پا به دیده ی دنیا نهاده ای

رنگی دگر به جلوه مهتاب داده ای

 

در زیر پای تو سر خیل ملائک است

آن لحظه ای که در سفر حج پیاده ای

 

امشب اگر اراده کنی ذبح میشوم

جانم فدای منت و همچون اراده ای

 

سجاده ی تو عرش؛ در آن لحظه ای که تو

تکبیر گفته و به نماز ایستاده ای

 

نام تو را ادامه ی زهرا نوشته اند

تو مادری ترین پسر خانواده ای

 

هرکس که عشق حضرت مولا نمیشود

هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود

 

در طالعم اسیر حسن را رقم زدند

روزی که نقش خلقت من را رقم زدند

 

از روی سرو قامت لیلایی حسن

در شعر عشق سرو چمن را رقم زدند

 

بر روی لوح سینه بیتابم از ازل

با رنگ سبز نام حسن را رقم زدند

 

صبر حسن مقدمه ی ظهر کربلاست

این گونه شد که داغ کفن را رقم زدند

 

ای صبر تو مقدمه ی کار کربلا

پیش تو سر به زیر علمدار کربلا

**

اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

 -------------------------------------------------

 

سالها چشم به دنبال عبایی میگشت

سالها حُسن پِی قبله نمایی میشگت

 

عاقبت گمشده بردست علی پیدا شد

عشق در نیمه ماه رمضان زیبا شد

 

خانه وحی که عطر گل مریم دارد

جلوه های علوی جذبه خاتم دارد

 

خانه وحی اگرچه درِ عالم دارد

کلبه ای هست که یک قبله نما کم دارد

 

سفره هر سحرش بال ملک میخواهد

سفره حضرت زهراست نمک میخواهد

 

جلوه ای کرد خدا باز در این خانه و بعد

باز شد پنجره با دست کریمانه و بعد

 

خانه پر شد ز گل و لاله و پروانه و بعد

چشم ها مات شد از خنده دردانه و بعد

 

گوئیا روح علی باز به تن آمده است

باز اسفند بریزید حسن آمده است

 

چشم وا کردی و دل رفت ز دل هایی که

در تماشای تو بودند تماشایی که

 

همه مجنون شده از دیدن لیلایی که

برده دل از علی و حضرت زهرایی که

 

با نگاهش به همه عرض و سما عیدی داد

نه فقط مادر سادات خدا عیدی داد

 

یکی از کوچه نشینان تو دنیا شده است

یکی از کاسه به دستان تو موسی شده است

 

آنکه از جام تو نوشیده مسیحا شده است

آنکه روی تو ندیده است زلیخا شده است

 

یوسفان گرم تماشای شما مست شدند

کوچه ها وقت عبورت همه بن بست شدند

 

آنکه سودا زده ات نیست که آدم نشود

آنکه سر باخته ات نیست که محرم نشود

 

نشود آنکه اسیر تو مکرم نشود

نشود هرکه گدایت به جهنم... نشود

 

که خدا بیرق خود را لب بامت زده است

هرچه در ملک خودش بود به نامت زده است

**

 

 -------------------------------------------------

 

 

همدم یار شدن دیده تر می خواهد

پیر میخانه شدن اشک سحر می خواهد

 

عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست

قدم اول این راه جگر می خواهد

 

بال و پرهای به دور و بر شمع ریخته گفت:

بشنود هرکه ز معشوق خبر می خواهد

 

هرکه عاش شده خاکستر او بر باد است

عاشق از خویش کجا رد و اثر می خواهد

 

هنر آن نیست نسوزی به میان آتش

پر زدن در وسط شعله هنر می خواهد

 

در ره عشق طلا کردن هر خاک سیاه

فقط از گوشه چشم تو نظر می خواهد

 

ظرف آلوده ما در خور سهبای تو نیست

این ترک خورده سبو رنگ دگر می خواهد

 

زدن سکه سلطانی عالم، تنها

یک سحر از سر کوی تو گذر می خواهد

 

تا زمانی که خدایی خدا پا بر جاست

پرچم حسن حسن در همه عالم بالاست

 

در کرمخانه حق سفره به نام حسن است

عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است

 

بی حرم شد که بدانند همه مادری است

ورنه در زاویه عرش مقام حسن است

 

بس که آقاست به دنبال گدا می گردد

ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است

 

دست ما نیست اگر سینه زن اربابیم

این مسلمانی ایران ز کلام حسن است

 

هرکه خونش حسنی شد ز خودی حرف شنید

غربت از روز ازل باده جام حسن است

 

حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین

هرحسینیه که بر پاست خیام حسن است

 

او چهل سال بلا دید بماند اسلام

صبر شیرازه اصلی قیام حسن است

 

ما گدائیم ولی شاه کریمی داریم

هرچه داریم ز تو یار قدیمی داریم

 

تاخدا با همه حُسن خود املایت کرد

چون جلالیت خود آیت عظمایت کرد

 

تا که در صورت تو عکس خودش را بکشد

همچونان روی نبی این همه زیبایت کرد

 

تا که قرص قمر ماه علی کامل شد

پرده برداشت ز رخسار و هویدایت کرد

 

تا ثمر داد نهالی که خدا کاشته بود

باهمه جلوه تو را شاخه طوبایت کرد

 

ریخت آب و سر مشک از کف هر ساقی رفت

بسکه مستانه و مبهوت تماشایت کرد

 

تا که اثبات شود بر همگان ابتر کیست

پسر ارشد صدیقه کبرایت کرد

 

تاشوی بعد علی میر بنی هاشمیان

صاحب صولت و شخصیت طاهایت کرد

 

بسکه ذات احدی خاطر لعلت می خواست

شیر نوش از جگر حضرت زهرایت کرد

 

با توسرچشمه کوثر شده زهرا یاهو

کوری عایشه مادر شده زهرا یاهو

 

انقطاع تو زِ هر سوز و گدازت پیدا

فاطمی بودنت از عشوه و نازت پیدا

 

سر سجاده تو گوشه ای از عرش خداست

سیر عرفانی ات از حال نمازت پیدا

 

هرکه آمد به در خانه تو آقا شد

هرچه جود و کرم از سفره بازت پیدا

 

گریه دار است چرا زمزمه قرآنت

حزن زهراییت از صوت حجازت پیدا

 

آتشی بر جگرت مانده که پنهان کردی

ولی آثارش ازین سوز و گدازت پیدا

 

وارث پیر مناجاتی نخلستانی

این هم از ناله شبهای درازت پیدا

 

محرم مادری و از سر گیسوی سپید

درد پنهانی و یک گوشه رازت پیدا

 

کاش مهمان تو و چشم پر آبت باشم

روضه خوان حرم وصحن خرابت باشم

 

روح تطهیر کجا وسوسه ناس کجا

دلبری پاک کجا خدعه خناس کجا

 

خون دلها وسط تشت به هم می گفتند

جگری تشنه کجا سوده الماس کجا

 

در چهل غمی که جگرت را سوزاند

ضرب دیوار کجا برگ گل یاس کجا

 

خانه ای سوخته و دست ز کار افتاده

ورم دست کجا گردش دسداس کجا

 

ای کفن پاره شده علقمه جایت خالی

بوسه تیر کجا دیده عباس کجا

 

داغ عباس چه آورد سر اهل حرم

غارت خیمه کجا جوری اجناس کجا

 

چون دل سوخته و جگرم می سوزد

تن و تابوت تو را تیر به هم می دوزد

 

قاسم نعمتی

--------------------------------------

 

دستی که شعر دفتر دل را نوشته است

دست مرا به پای تمنا نوشته است

 

چون دید اشک شوق، سحر موج میزند

چشم مرا ادامه ی دریا نوشته است

 

دستان عشق ،نام امام کریم را

زیباترین ترانه دنیا نوشته است

 

آنکس که داد جان به تنم با نگاه تو

آقا تو را امام مسیحا نوشته است

 

نام تو را به صفحه پیشانی ام خدا

با رنگ سبز حضرت زهرا نوشته است

 

تو آمدی و خواهش دستان من شدی

ارشدترین ستاره زهرا ، حسن شدی

 

اعجاز ناز چشم تو اعجاز دلبری است

عیناً شبیه معجزه های پیمبری است

 

خیرات تو همیشه سر سفره های ماست

آقا کریم بودن تان چیز دیگری است

 

اصلاً بعید نیست که سلمان مان کنی

جایی که کار چشم شما ذره پروری است

 

محشر فقط قیامت و هول و هراس نیست

نام حسن خودش بخدا نام محشری است

 

گویا حسن ستاره همزاد فاطمه است

از بس که اولین پسر خانه مادری است

 

ای اولین ستاره شب های فاطمه

لالایی شبانه ی لب های فاطمه

 

در ازدحام کوچه نشسته گدای تو

تا که دخیل اشک ببندد به پای تو

 

قرآن بخوان و باز ببین بند آمده

این کوچه از تلاوت گرم صدای تو

 

وقتی که نقش حضرت تو آفریده شد

تبریک گفت بر خودش حتی خدای تو

 

جانا کنار سفره افطار خود علی

افطار کرده با نمک خنده های تو

 

تو آسمان خانه زهرای اطهری

چون روی دوش حضرت مولاست جای تو

 

آقا دوباره بر تن مان جان نمی دهی؟

امشب به دست خالی مان نان نمی دهی؟

 

رخصت بده که عاشق شیدایی ات شوم

مجنون سرو قامت لیلایی ات شوم

 

من را بیا به خاطر زهرا قبول کن

تا اینکه خاک مقدم زهرایی ات شوم

 

من آمدم کنار تمام فرشته ها

 تا که اسیر جذبه زیبایی ات شوم

 

باید بمیرم از سر شوق رسیدنت

تا زنده ی نگاه مسیحایی ات شوم

 

ما را برای نوکریت انتخاب کن

یا که مرا غلام غلامت خطاب کن

 

با زهر دشمنی که نفس را گرفته بود

آتش میان سینه او پا گرفته بود

 

حتی مدینه محرم درد دلش نبود

شهری که بوی غربت مولا گرفته بود

 

تیری که خورد گوشه تابوت مجتبی

قبلاً به کوچه در دل او جا گرفته بود

 

دستی پلید پیش غرور نگاه او

برق نگاه مادر او را گرفته بود

 

بنگر به مرتضی که در این ماه ،روضه را

با بوسه از لب حسن افطار میکند

 

**

 

 ----------------------------


نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : دو شنبه 24 تير 1392برچسب:ولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,ولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسن, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» متن اشعارصلواتی



 

 

 






اوّل خوانیم خدا را ، سید انبیا را ،علی مرتضی را،
صلِّ علی محمد صلوات برمحمد
صلوات را خدا گفت جبرئیل بارها گفت در شان مصطفی گفت
صلِّ علی محمد صلوات برمحمد
شاه نجف علی است سر ور دین علی است شیر خدا علی است
صلِّ علی محمد صلوات برمحمد
یارب به حق زهرا شفیع روز جزا یعنی که خیر النساء
صلِّ علی محمد صلوات برمحمد
بعد از علی حسن بود چون غنچه در چمن بود ،نور دو چشم من بود
صلِّ علی محمد صلوات برمحمد
بوی حسین شنیدیم چون گل شکفته دیدیم به مدعا رسیدیم
صلِّ علی محمد صلوات برمحمد
زین العباد ، سجاد است و مظهر عبادت ،آن  اسیر شهر کربلا
صلِّ علی محمد صلوات برمحمد
باقر امام دین است نور خدا یقین است فرزند عابدین است
صلِّ علی محمد صلوات برمحمد
جعفر امام ششم ، هست ناشر دین احمد و  حیدر
صلِّ علی محمد صلوات برمحمد
موسای با سعادت با ذکر و با عبادت سر دار با جلالت
صلِّ علی محمد صلوات برمحمد
هشتم رضا امام است از ضامنی تمام است شاه غریب بنام است
صلی علی محمد صلوات برمحمد
ما شیعه تقی ایم خاک ره نقی ایم محتاج عسکری ایم
صلِّ علی محمد صلوات برمحمد
مهدی به تاج و نورش با احمد ورسولش نزدیک شد ظهورش
صلِّ علی محمد صلوات برمحمد
________________________________________
اگرخواهي شوي رهبر
برو در مسجد و منبر 
کــلام الله بخوان از بَر
بگو صلوات به پيغمبر
به حکم خالق داور
گذشت از نه فلک برسر
مـحمد شافع مــحشر
بگو صلوات به پيغمبر
اگر تو مرد هشياري
به سوزدل کني زاري
زبـانت را بـکن جــاري
بگو صلوات به پيغمبر
اگرخواهي‌جمال‌اي‌دوست
شفاعت‌برسرآن‌کوست
نجات اندر حضور اوست
بگو صلوات به پيغمبر
مـحمد شـافع محشر
 به درگاه خـدا رهبر
اگر خواهي شوي برتر
بگو صلوات به پيغمبر
اگـر تو مـرد دينداري
 ز راه ديـن خبر داري
به هر گــامي که برداري
 بگوصلوات به پيفمبر
ازاين دنيا مشو غافل
که پرمکرست و بي‌حاصل
ز من بشنو دمي اي دل
 بگو صلوات به پيغمبر
کـجا رفتند عزيزانت
پدر با اهل و خويشانت
ز بــهر نور ايـــــــمانــت
 بگو صلوات به پيغمبر
مشو در بند سيم و زر
 بکن خوفي تو از محشر
بسوز چون عود درمجمر
بگو صلوات به پيغمبر
چه در فصل بهار و گل
بشو مستانه چون بلبل
بر آر از سينه ات غلغل
بگو صلوات به پيغمبر
مـحمد سـيد الانـور
 شـفيع الامـتان يک سر
دهــانت کن پر از شـکر
 بگو صلوات به پيغمبر
________________________________________
بر احمد و جمال حیدر صلوات
بر فاطمه پاک و مطهر صلوات
بر مِهر وجود یازده نور جلی صلوات
بر جمله شافعین محشر صلوات
________________________________________
اول به نبی حضرت خاتم صلوات
دوم به علی شیر دو عالم صلوات
سوم به گل وجودِ پاک زهرا
چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
از بهر حسین آن شه کرب و بلا
وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات
________________________________________
شاهنشه لامکان ، مکان را صلوات
آن جان جهان ، جهان را صلوات
زیبنده زندگی جاوید علی ع است
آن مظهر حی مستعان را صلوات
________________________________________
از عرش صداي ربنا مي آيد
آواي خوش خدا خدا مي آيد
گفتست نبي خدا گناهش بخشد
هر کس که به فاطمه فرستد صلوات
________________________________________
بر چهره زیبای محمد صلوات
برگنبد خضرای محمد صلوات
سر تا به قدم آینه او زهراست
تقدیم به زهرای محمد صلوات
________________________________________
با نام حسن به قلبها گل بزنید
با یک صلوات تا بقیع پُل بزنید
فرمود که هر وقت گرفتار شدید
بر دامن ما دست توسل بزنید
________________________________________
بی حبّ علی و آل او در عرصات
هرگز نخرند از کسی صوم و صلاة
در حشر نتیجه می دهد عشق حسین
دیگر همه هیچ ، برمحمد صلوات
________________________________________
هر که دارد به دلش آرزوي کربلا صلوات
 يا شود زائر آن دشت پر بلا صلوات
 از سه ساله حسين گيرد برات صلوات
 گويد بر دل سوخته ي زينب صلوات
________________________________________
از بهر حسین آن شه کرب و بلا صلوات
وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات
بر ساقي تشنه لب ابا الفضل صلوات
________________________________________
بر ساقي تشنه لب مشك به دهن صلوات
بر دو  دست قطع شده عباس صلوات
بر فرق شكافته خونين شبهه حيدري
بر معرفت و عشق برادري ابوالفضل صلوات
________________________________________
بر حضرت سجاد و صفایش صلوات
او روح دعاست بر دعایش صلوات
از پرده غیب جلوه گر شد رخ او
بفرست برای رو نمایَش صلوات
________________________________________
آنکه ز مهر  چهارده محروم است
محرومی او به نزد حق معلوم است
در نزد خدا وسیله، روز جزا
ما را ، صلوات چهارده معصوم است
________________________________________
مذهب جعفری و ایده احمد دارم
لِلّه الحمد که این دولت سرمد دارم
من ز خود هیچ ندارم که بدان فخر کنم
هر چه دارم همه از آل محمد ص دارم
________________________________________
بابی است به دنیای کرامت صلوات
رازی است ز اسرار امامت صلوات
فرمود خداوند به موسی که کند
رفع عطش از اهل قیامت با صلوات
________________________________________
به روی رضا ، شمس امامت صلوات
بر شافع ما روز قیامت صلوات
در پناه نگه اش که شادند همه
بفرست بر این روح کرامت صلوات
________________________________________
هر که دارد به دلش آرزوي قبر رضا
هر كه خواهد در گدائي توانگر شود و غنا
هر كه خواهد كه شود گره كار شيعه باز
بر غريب الغربا شاه خراسان  فرستد صلوات
________________________________________
شد باز به روی ما باب برکات
ای غرق گنه رسید کشتی نجات
زن دست به دامان جواد و بفرست
بر احمد و آل او دمادم صلوات
________________________________________
جان را تو صفا ده ، به صفای صلوات
هم راز ملک شو ، به نوای صلوات
بر هر چه خدای ، قیمتی داده ولی
گلزار بهشت است بهای صلوات
________________________________________
خوانند فرشتگان مکرر صلوات
چون هست ز هر ذکر نِکوتر صلوات
توحید و نبوت و امامت هر سه
چون در نگری جمع بُوَد در صلوات
________________________________________
بر جلوه ی روی  مهدی  صلوات
بر جذبه ی هر نگاه مهدی صلوات
ما را نوبد چو هدیه یی در  خور او
بفرست به پیشگاه مهدی صلوات
________________________________________
زبان گشا تو اى عبدخدا بگو صلوات
 به وقت صبح و به وقت مسا بگو صلوات
حبيب خالق يكتا بُوَد رسول اَنام
به روى انور آن مصطفا بگو صلوات
على وصىّ  بلافصل احمد مختار
به عشق شيرخدا مرتضا بگو صلوات
شفيعه دوسرا مادر حسين و حسن
به نام فاطمه خيرالنّسا بگو صلوات
زحُسن روى حَسن مهرُخان همه شده  مات
به يادگارعلى مجتبا بگو صلوات
چو شمع گريه كن و همچو نى بسوز و بنال
به شاه بى كفن كربلا بگو صلوات
چهارمين شه شيعه امام زين العباد
به اشك ديده آن پارسا بگو صلوات
محمدبن على باقرالعلوم جهان
به علم و مرتبتش بى ريا بگو صلوات
امام جعفر صادق رئيس مذهب ما
به صدق آن ششمين پيشوا بگو صلوات
امام موسى كاظم انيس گوشه مَحبس
به روح اقدس او بارها بگو صلوات
رضاست ضامن آهو اميد بى كس و يار
به ياد شاه خراسان رضا بگو صلوات
جواد معدن جود است و سرو باغ سخا
به جود و قامت آن مه لقا بگو صلوات
امام دهّم علىّ‏النّقى چراغ هُدى
به نور چهره آن رهنما بگو صلوات
امام عسگرى آن دستگيرقوم عنود
به دوّمين حسن دلربا بگو صلوات
گرعاشقى به امام زمان هميشه صلوات
به حجّت بن حسن كن دعا بگو صلوات
________________________________________
بشنو سخنی اگر که خواهی حسنات
 فرمود پیمبر آن بهار برکات
 هر کس صلواتی بفِرستد بر من
 ده مرتبه حق بر او فرستد صلوات ..
________________________________________
نشود ناطقه اش لال به هنگام ممات
هر زبانی که فرستد به محمد صلوات
________________________________________
صحبتي شد كه خدا باب نجاتي بفرست
تلخي ذائقه را شاخه نباتي بفرست
مي‏رسد با علم سبز، امامت بر دوش
از چه خاموش نشستي صلواتي بفرست  
________________________________________
بر نور جمال پاک احمد صلوات
برعطر وجود حی سر مد صلوات
بر وجه نکوی وخلق نکوی رسول
بر خاتم انبیاء محمد و آل محمد صلوات
________________________________________
آن دم که حق جمله عالم آفرید
صدايي از حق برگوش عرشيان رسيد
گفت حق اين ذكر را دائم بگوئيد
صلوات بر محمد  و آل محمد شد پديد
________________________________________
بر محمد تو بگو از دل‌ و جان‌ صلوات‌
به‌ علی‌ حیدر صفدر شه‌ خوبان‌ صلوات‌
به‌ رخ‌ انور آن‌ سرو خرامان‌ صلوات‌
به‌ قد سرو چمان‌ ماه‌ درخشان‌ صلوات‌
به‌ لب‌ خشک‌ حسین‌ شاه‌ شهیدان‌ صلوات‌
به‌ علی‌ بن‌ حسین‌ عابد دانا صلوات‌
به‌ همان‌ باقر و آن‌ علم‌ فراوان‌ صلوات‌
به‌ همان‌ مذهب‌ پاک‌ از سر ایمان‌ صلوات‌
بر سر تربت‌ آن‌ مظهر ایمان‌ صلوات
به‌ غریب‌الغربا شاه‌ خراسان‌ صلوات‌
به‌ همان‌ گنبد پُر نور زرافشان‌ صلوات‌
عسکری‌ را تو به‌ لعل‌ لب‌ خندان‌ صلوات
به‌ همان‌ مهدی‌ غایب‌ شه‌ خوبان‌ صلوات
________________________________________
اول به وجود پاک آن یکّه پناه
با نیت قرب او بگو یا الله
دوم به رسول حق جمیع حسنات
بفرست مسلمان به محمّد صلوات
سوم به علی مخزن اسرار حیات
بر حضرت فاطمه نگارش صلوات
چهارم به حسن منشاء خیر و برکات
بفرست به خون دل دمادم صلوات
پنجم به حسین دین قتل العبرات
بر کرب و بلا و اهل بیتش صلوات
بر هشت امام کرم و وجود و برات
بر گل رخ صاحب الزمان گو صلوات
________________________________________
خوش رحمتي است ياران، صلوات بر محمد
گوئيم از دل و جان، صلوات بر محمد
گر مؤمني و صادق، با ما شوي موافق
کوري هر منافق، صلوات بر محمد
در آسمان فرشته، مهرش بجان سرشته
بر عرش خوش نوشته صلوات بر محمد
صلوات اگر بگوئي، يابي هر آنچه جويي
گر تو ز خيل اوئي صلوات بر محمد
اي نور ديده ما، خوش مجلسي بيارا
ميگو خوشي خدا را، صلوات بر محمد
مانند گل شکفتيم، در لطيف سفتيم
خوش عاشقانه گفتيم، صلوات بر محمد
والله ديده من از نور اوست روشن
جان من است و من تن، صلوات بر محمد
گفتيم با دل و جان با عاشقان خوبان
شادي روي ياران، صلوات بر محمد
بي شک علي ولي بود، پرورده نبي بود
شاه همه علي بود، صلوات بر محمد
گويم دعاي سيد، خوانم ثناي سيد
جانم فداي سيد، صلوات بر محمد
خوش گفت نعمت الله رمزي زلي مع الله
خوش گو به عشق الله، صلوات بر محمد
________________________________________
حق داده به ما وعده خير و حسنات
هم وعده جنات سراسر نعمات
خواهي كه شود نصيب تو اين بركات
بفرست مدام بر محمد (ص) صلوات
________________________________________
از ازل بر ذرات جهان تا عرصات
رسد از آبروي آل محمد (ص) بركات
چه بدبخت باشد هر كس ز جهل
بشنود نام محمد (ص) نفرستد صلوات
________________________________________
اگرخواهي شوي رهبر
برو در مسجد و منبر 
کــلام الله بخوان از بَر
بگو صلوات به پيغمبر
به حکم خالق داور
گذشت از نه فلک برسر
مـحمد شافع مــحشر
بگو صلوات به پيغمبر
اگر تو مرد هشياري
به سوزدل کني زاري
زبـانت را بـکن جــاري
بگو صلوات به پيغمبر
اگرخواهي‌جمال‌اي‌دوست
شفاعت‌برسرآن‌کوست
نجات اندر حضور اوست
بگو صلوات به پيغمبر
مـحمد شـافع محشر
 به درگاه خـدا رهبر
اگر خواهي شوي برتر
بگو صلوات به پيغمبر
اگـر تو مـرد دينداري
 ز راه ديـن خبر داري
به هر گــامي که برداري
 بگوصلوات به پيفمبر
ازاين دنيا مشو غافل
که پرمکرست و بي‌حاصل
ز من بشنو دمي اي دل
 بگو صلوات به پيغمبر
کـجا رفتند عزيزانت
پدر با اهل و خويشانت
ز بــهر نور ايـــــــمانــت
 بگو صلوات به پيغمبر
مشو در بند سيم و زر
 بکن خوفي تو از محشر
بسوز چون عود درمجمر
بگو صلوات به پيغمبر
چه در فصل بهار و گل
بشو مستانه چون بلبل
بر آر از سينه ات غلغل
بگو صلوات به پيغمبر
مـحمد سـيد الانـور
 شـفيع الامـتان يک سر
دهــانت کن پر از شـکر
 بگو صلوات به پيغمبر
________________________________________
از اول دهــر تــا قيــامت برکـــات
 تعـداد هـمه خلق جهان و ذرات
از اهل بهشت وقدسيان وملکوت 
 بر احمد وال او هميشه صلوات
________________________________________
روی زمین و آسمان ها و کرات
در بین مناجات و تمام کلمات
زیبا تر از این دعا ندیده است کسی   
بر خاتم انبیاء محمد صلوات
________________________________________
بر خلق خوش و خوي محمد (ص) صلوات
بر عطر گل روي محمد (ص) صلوات
در گلشن سر سبز رسالت گوييد
بر چهره گل بوي محمد (ص) صلوات
________________________________________
گرديده شعار هر مسلمان صلوات
تاريخچه عترت و قرآن صلوات
بر شيعه بود نشانه مهر علي
ازازل تا به ابد بر محمد و علي صلوات
________________________________________
شد باز به روي خلق باب بركات
خواهي تو اگر ز درگه دوست برات
بفرست ز جان و دل به آواي جلي
بر خاتم انبياء محمد (ص) صلوات
________________________________________
بيرون ز عدد بگو و بي حد صلوات
بر آل محمد و محمد صلوات
ز انجا كه دعا استجابت شده است
بر جمله اذكار سرامد صلوات
________________________________________
گفتم كه لبت، گفت لبم آب حيات
گفتم دهنت، گفت زهى حب نبات
گفتم سخن تو، گفت حافظ گفتا
شادى همه لطيفه گويان صلوات
________________________________________
بر چهرۀ پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود میسر ، بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
________________________________________
يارب از غيب به ما برگ و براتي بفرست
تلخي ذائقه را شهد و نباتي بفرست
تو هم اي بنده اگر شکر گذاري به خداي
بر خود و آل محمد صلواتي بفرست
________________________________________
بر خاتم انبياء محمد مصطفي(ص) صلوات
بر علي حيدر كرار داماد پيامبر  صلوات
بر فاطمه بنت پيامبر همسر حيدر صلوات
 بر حسن و حسين  آل مطهر صلوات
________________________________________
بر ساقي تشنه لب مشك به دهن صلوات
بر دو  دست قطع شده عباس صلوات
بر فرق شكافته خونين شبهه حيدري
بر معرفت و عشق برادري ابوالفضل صلوات
________________________________________
بر سجده و سجاده عشق محمد (ص)صلوات
ر قار حرا و نماز و مقام محمد(ص) صلوات
بر آخرين دين رحمت و پيامبر آن صلوات
بر علی و فاطمه و آل مُطَهَّر صلوات
________________________________________
برخیز و بیا! شبِ نجات آمده است
از عالم غیب برات امده است
شادی روی محمد، يك  باغ گل است
گل خنده به لب، در صلوات امده است
________________________________________
گر فکر رهایی ز غم و راه نجاتی
در روز و شب خواهی ثمراتی
باید به کوری دو چشمان حسودان
بر احمد و آلش بفرستی صلواتی
________________________________________
خواهم كه شوم معتكف كوي محمد
 بر ديده نهم تربت خوش بوي محمد
اي اهل نظر كن نظر از روي حقيقت
تا آنكه به بيني همه جا روي محمد
در دير و حرم رفتم و ديدم كه به صد ناز
در گوش رسد بانگ هياهوي محمد
افتاد گذارم ز قضا سوي گلستان
ديدم كه زهر طرف رسد بوي محمد
دل برده ز كف و ز سر مردان خدا
هوش مستانه صف نرگس جادوي محمد
در عالم توحيد به تحقيق نديدم
مردي به يدو خلق خوش و خوي محمد
دل گشته ز شوق رخ آن شمع دل افروز
آشفته تر از طرة گيسوي محمد
ژوليده مخور غم كه شود درد تو درمان
از نگهت جان پرور و از بوي محمد
________________________________________
چو تكوين جهان را ساز كردند
نخست از نور او آغاز كردند
محمد (ص) مصطفاي آفرينش
محمد (ص) نور چشم اهل بينش
شب اسرا چو در عرش خدا گشت
فكان قاب قوسينش سزا گشت
محمد(ص) شافع روز پسين است
محمد(ص) رحمة للعالمين است
محمد(ص) فاتح بدر و حنين است
محمد (ص) مرشد راه حسين است
محمد (ص) هم بشير و هم نذير است
محمد(ص) در دو عالم بي نظير است
محمد(ص) محرم اسرار عشق است
محمد (ص) مطلع انوار عشق است
محمد (ص) صاحب دختي چو زهراست
محمد (ص) زينت ام ابيـهاسـت
محمد (ص) معجزه خلق الهي است
كه بي نورش سياهي در سياهي است
چو درياي وجودش بي كران است
در اوصافش سخن بس ناتوان است.
________________________________________
كتابم قرآن است و دين محمد [ص]
همين بود ازيرا گزين محمد [ص]
يقينم كه من هر دوان را بورزم
يقينم شود چون يقين محمد [ص]
كليد بهشت و دليل نعيم
حصار حصين كيست؟ دين محمد [ص]
________________________________________
در وقت اذان صلواتي بفرست
در شروع هر كاري صلواتي بفرست
در وقت نماز و هر كاري
وقت و بي وقت صلواتي بفرست



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : یک شنبه 2 تير 1392برچسب:متن اشعارولادت امام زمان,اشعارصلواتی ,زینبیون,جهان میهن,شعرولادت,اشعارولادتی,سرودولادتی , کتاب,نرم افزار,متن اشعارولادت امام زمان,اشعارصلواتی ,زینبیون,جهان میهن,شعرولادت,اشعارولادتی,سرودولادتی , کتاب,نرم افزار,متن اشعارولادت امام زمان,اشعارصلواتی ,زینبیون,جهان میهن,شعرولادت,اشعارولادتی,سرودولادتی , کتاب,نرم افزار,متن اشعارولادت امام زمان,اشعارصلواتی ,زینبیون,جهان میهن,شعرولادت,اشعارولادتی,سرودولادتی , کتاب,نرم افزار,متن اشعارولادت امام زمان,اشعارصلواتی ,زینبیون,جهان میهن,شعرولادت,اشعارولادتی,سرودولادتی , کتاب,نرم افزار,متن اشعارولادت امام زمان,اشعارصلواتی ,زینبیون,جهان میهن,شعرولادت,اشعارولادتی,سرودولادتی , کتاب,نرم افزار,متن اشعارولادت امام زمان,اشعارصلواتی ,زینبیون,جهان میهن,شعرولادت,اشعارولادتی,سرودولادتی , کتاب,نرم افزار,متن اشعارولادت امام زمان,اشعارصلواتی ,زینبیون,جهان میهن,شعرولادت,اشعارولادتی,سرودولادتی , کتاب,نرم افزار,متن اشعارولادت امام زمان,اشعارصلواتی ,زینبیون,جهان میهن,شعرولادت,اشعارولادتی,سرودولادتی , کتاب,نرم افزار,متن اشعارولادت امام زمان,اشعارصلواتی ,زینبیون,جهان میهن,شعرولادت,اشعارولادتی,سرودولادتی , کتاب,نرم افزار,متن اشعارولادت امام زمان,اشعارصلواتی ,زینبیون,جهان میهن,شعرولادت,اشعارولادتی,سرودولادتی , کتاب,نرم افزار,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» عناوين آخرين مطالب
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پایگاه اشعارمذهبی بیت الائمه بوده وهرگونه کپی برداری باذکرنام منبع بلامانع است ....